نمایشگاه بزرگ «فریز» در لندن؛ جایی که هنر معاصر یخ می‌زند

بار دیگر ماه اکتبر از راه رسید و نمایشگاه بزرگ فریز (Frieze) که به بزرگ‌ترین نمایشگاه هنری سالانه لندن و یکی از اتفاقات مهم جهان هنرهای تجسمی بدل شده، برگزار شد؛ این بار در بیستمین سالگرد تأسیس این نمایشگاه با انبوهی سر و صدای معمول و البته قیمت‌های نجومی بلیت ورودی نمایشگاه (از صد تا دویست و پنجاه پوند) و منتقدانی که غالباً به چند و چون ساختار تجاری این نمایشگاه و آثار عرضه شده تاختند تا آنجا که منتقدی، باغ شکوفا، آثار تازه دیمین هرست را دستمایه قرار داد تا  نمایشگاه فریز را «قبرستان خلاقیت» بنامد.

اما حقیقت این که فریز مثل هر سال ملغمه غریبی است از آثار ضعیف و بی‌حاصل در کنار معدودی آثار خوب و حتی گاه شگفت انگیز، در محوطه‌ای بسیار وسیع و با حضور گالری‌های مختلف و معتبر از سراسر جهان که هر بار بیش از پیش به جذب خریداران متمول نظر دارد که قرار است با در دست داشتن گیلاس‌های شامپاینی که چند برابر قیمت معمول به فروش می‌رسند، در نمایشگاه قدم بزنند و آثاری را بخرند.

آثار دیمین هرست
آثار دیمین هرست

در کنار آن در «فریز مسترز» هم اوضاع به همین منوال است: می‌توانی قدم بزنی و به مانند یک موزه بزرگ، از تماشای آثاری مثلاً از لوسین فروید و پیکاسو لذت ببری و اگر مثلاً نیم میلیون پوند پول نقد هم در حساب بانکی‌ات داری، می‌توانی یک مجسمه اصل اوگوست رودن را هم بخری و به خانه‌ات ببری! این یکی از خاصیت‌های کمیاب نمایشگاه فریز است که خب می‌تواند از زبده‌های خرید و فروش آثار هنری تا الیگارش‌های روس را به خود جلب کند. اما اگر بیش از نیم میلیون پوند هم در چنته داشته باشی، انتخاب‌های دیگری هم هست: امسال اثری از رامبراند  که یکی دو سال پس از مرگ پدر نابینایش برای ادای احترام به او خلق شده، در فریز مسترز به فروش گذاشته شد؛ با قیمت ۲۴ میلیون پوند!

اما اگر عاشق هنر باشی و قصدت تنها تماشای آثار هنری، هرچند در برخی لحظات به شوق می‌آیی، اما از فضایی که در آن بیش از هنر، پول و معامله خودنمایی می‌کند، احتمالاً دلت می‌گیرد و فکر می‌کنی که چه اتفاقی افتاده که هنر این چنین به یک تجارت بزرگ بدل شده که ارزش هنری در آن محلی از اعراب ندارد( در سال ۲۰۰۵ تعداد نمایشگاه‌های بین‌المللی برای فروش آثار هنری تنها ۶۸ نمایشگاه بود، اما در آخرین آمار که مربوط به سال ۲۰۱۸ است، این تعداد از مرز سیصد گذر کرده است).

آماندا شارپ و متیو اسلات آور که در سال ۱۹۹۱ مجله فریز را به راه انداختند و دوازده سال بعد اولین دوره این نمایشگاه را افتتاح کردند، شاید در ابتدا افکار دیگری در ذهن داشتند، اما این ایده آنها که «اگر گالری‌های خوبی داشته باشیم، خریداران خواهند آمد»، ظاهراً جواب داده و موجب استمرار این نمایشگاه شده است.

اثری از آنتونی گورملی
اثری از آنتونی گورملی

گالری گاگوزیان با افتخار میزبان آثار دامین هیرست بود، آثاری که گالری عامدانه نیازی ندیده تا نام خالق آثار را زیر آنها بنویسد؛ باغ‌های گلی که در ابعاد بزرگ خلق شده‌اند، اما از خلاقیت و نوآوری در آنها نشانی نیست و در بهترین حالت تقلیدهای نه چندان جذابی از دیوید هکنی به نظر می‌رسند. هرچند منتقدان بریتانیایی انتقاد می‌کنند که بر سر استعداد او چه آمده، اما با نگاهی عمیق‌تر شاید به این نتیجه برسند که از ابتدا استعدادی در کار نبوده و با هنرمندی سوار بر موج روبرو بوده‌ایم که بی جهت منتقدان را به وجد آورده است.

اما کیفیت گالری‌ها و آثار عرضه شده، به طور مستقیم ارتباط دارد با هنرمندان ثابتی که با آنها کار می‌کنند؛ در نتیجه اگر از جلوی غرفه گالری فوق العاده‌ای چون «وایت کیوب» رد شوی، چشمت روشن می‌شود به آثاری از گئورگ بازلیتز، انسلم کیفر و گیلبرت و جرج.

مارینا آبراموویچ که این روزها لندن را به تسخیر خود درآورده (با نمایشگاه بزرگی از آثارش در آکادمی هنر سلطنتی که برای اولین بار در تاریخ سیصد ساله فعالیت این مرکز، تالار اصلی آن به یک زن اختصاص یافته؛ از طرفی ماه آینده آبراموویچ در لندن در یک اپرا در نقش ماریا کالاس ظاهر خواهد شد)، در فریز هم حضور بسیار گسترده‌ای دارد تا آنجا که «راهنمای آبراموویچ در نمایشگاه» در نشریه ویژه این نمایشگاه منتشر شده و شرح می‌دهد که در چه غرفه‌هایی آثاری از او عرضه شده‌اند؛ عمدتاً عکس‌هایی که برخی بازتاب دوران کاری‌اش در دهه هفتاد هستند( مثل بوسه با اولای) و برخی هم عکس‌های تازه او با رنگ‌ها و لباس‌های مختلف با کلاه بسیار بزرگی شبیه به قیف بر بالای سرش.

اثری از هنرمند ایرانی، رضا آرامش
اثری از هنرمند ایرانی، رضا آرامش

از ایران هم گالری‌ای به نام دستان در این نمایشگاه حضور داشت؛ گالری‌ای که از سال ۲۰۱۲ در تهران آغاز به کار کرده و با هنرمندان مختلفی از فریدون آو تا بی‌تا فیاض کار می‌کند. امسال در فریز، این گالری آثاری از بهجت صدر، محسن وزیری مقدم، فرح اصولی، رضا آرامش و نیوشا توکلیان را عرضه کرد. مجسمه‌های سر رضا آرامش، توجه‌ها را به خود جلب کرد، سرهایی درگیر خشونت که بی ارتباط با شرایط امروز ایران نیست.

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
محمد عبدی
محمد عبدی
محمد عبدی، داستان‌نویس، منتقد فیلم، پژوهشگر هنر و مستندساز است. مقالات و‌ نقدهای او از سال ۱۳۶۸ تا به امروز در ایران و‌ خارج از ایران منتشر شده اند و تاکنون چهارده عنوان کتاب از او (از جمله رمان «پنج زن» و مجوعه مقالات تحت عنوان «و شبم پرستاره شد») به چاپ رسیده اند.

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights