سیلی بزرگ گرافیتی / بنکسی

هیچ واکنشی انقلابی‌تر از فریاد خشم و نفرت آن هم در سکوت نیست. اعتراض به وضعیت موجود، با خلق هنری که فریاد نمی‌کشد، بلکه خلق می‌کند تا به واسطه پیامش ماندگار شود. هنر از دیرباز جایگاهِ به تصویر کشیدن واکنش یا اعتراض به وضع موجود بوده است. امر سیاسی از ترسیم نقاشی سوم ماه مه توسط گویا برای اعتراض به جنگ، تا تابلو گرنیکا حدود  ۱۳۰ سال بعد، در خلال جنگ‌های اسپانیا توسط پیکاسو، خود را در قالب زیباترین و ماندگارترین آثار هنری نشان داده است. در فضای هنری سال‌های دور، این فریاد معمولا با ارائه کار هنری بر بستر رنگ و بوم بوده تا به امروز که هنرمند چینی Ai Weiwei آن را با چیدمان نشان می‌دهد. اما این امر در فضای شهری معاصر به گونه‌ی دیگری خود را نشان می‌دهد. جدا از داشتن بوم و رنگ و گالری برای ارائه‌ی کارها، فارغ از در اختیار داشتن نهاد یا سازمانی که به آنها اعتبار ببخشد، بر دیوار، عنصری معمارانه، جایی که مردم، خود، نگاشتن را نه در قالب یک هنرمند بلکه معترضینی با اسپری‌های رنگی در گوشه و کنار خیابان نشان می‌دهند. آنجا که ما در مقابل امر مسلم سکوت می‌کنیم نیازمند سیلی بزرگی هستیم تا از خواب بیدار شویم. سیلی به واسطه‌ی شوک از این اتفاق که یک روز صبح از خواب بیدار می‌شوی و لکه‌ی رنگ بزرگی را بر در و دیوار خانه‌ی خود می‌بینی؛ سیلی بزرگی از جانب بنکسی. شعاری که یک آن، تو را از خلال زندگی پر رنگ و لعاب بیرون می‌کشد و با پدیده‌ی گرافیتی مواجه می‌کند. گرافیتی همان سیلی بزرگ است. سیلی بزرگی که هر هنرمندی در کارگاه خود می‌توانست با خط و نقش به نقد سیستمی اجتماعی سیاسی وارد کند و در فضای سفید گالری به نمایش بگذارد، اما مردم آن را بر سطح شهر ترسیم کردند. نکته‌ی مهم این که بستر گرافیتی دقیقا در همان جایی ظهور پیدا می‌کند که باید اتفاق بیافتد: در خیابان و در حضور مردم. همان جایی که مردم را ناخودآگاه با خود همراه می‌کند و فضای شهری و خیابان را از گذرگاهی بی‌تامل و عجولانه، به جایگاه فکر و تامل تبدیل می‌کند.

نگاهی به تاریخ جریان گرافیتی در آمریکا نشان می‌دهد که شهرهایی مثل نیویورک، بستر مهم‌ترین اتفاقات در جریان گرافیتی در شهر بوده است. درخشیدن رنگ‌ها نه تنها بر دیوار، که بر قطارهایی شهری که نام هنرمند ناشناس بر آن نقش بسته است. و قطارهایی که می‌رود تا تمام مردم شهر را نظاره‌گر این گرافیتی‌ها کند. جایی که تشخیص گرافیتی از کالیگرافی دشوار می‌شود! گرافیتی‌ها ابتدا از ثبتِ نامِ مردم بر دیوارها شروع شد. جدا از جنبه‌ی سرگرمی، این مساله پیامی سیاسی با خود به همراه دارد، با این مضمون که من به عنوان شهروند وجود دارم و مهم هستم. جنبشی که در نهایت به Subway Art نیز نامیده شد. ولی این خودنمایی مواجهه با قانون را با خود داشت و تبدیل به مساله‌ای شد که شورش جمعی به پا کرد. زبان جدید بصری که برای بسیاری جنبه‌ی سرگرمی داشت، کم کم به رساندن پیام‌های سیاسی بر در و دیوار شد منتهی شد. این در حالی ا‌ست که تا به حال هنرمندان گرافیتی نه درآمدی از این شیوه‌ی ارائه کسب کرده‌اند و نه از حمایت نهادهای سیاسی-دولتی برخوردار بوده‌اند.

subway art

نکته‌ای که گرافیتی را از سایر هنرها جدا می‌کند، فارغ از پیامی که منتقل می‌کند، شیوه‌ی بیان خاص آن است. هنری مردمی که در نمایشگاهی به پهنای شهر فرصت جلوه و نمود به آن داده می‌شود. گرافیتی بر سطوح و دیوار شهر، جدای از نقدهایی که با مضمون خراب کردن منظر شهری بر آن وارد است، هنر را در گسترده‌ترین سطح ممکن در معرض دید قرار می‌دهد. پیام هنرمند بدون نیاز به پرداخت هزینه‌ای توسط مردم منتقل می‌شود. هم‌چنین، ناشناس ماندن هنرمندان گرافیتی آن را به هنری مرموز و جذاب تبدیل کرده است. این گونه از برخورد، مثل قدم گذاشتن در تونلی است که نمی‌دانی هر لحظه چه تصویری برای رو کردن دارد.  این مساله تناقضی زیبا است؛ هنری بدون حاشیه در پوسته‌ی ناشناسی، با بیشترین تاثیرگذاری. گمنام بودن هنرمندان این شاخه از هنر شهری مهر تاییدی بر این مساله است که در وهله‌ی اول لذتی بصری و درونی هنرمند را ترغیب به آن کار می‌کند. این مساله  در کنار انتقال پیام‌هایی است که عمدتا  انتقادهای اجتماعی با خود به همراه دارد. در راس تمام هنرمندان گرافیتی، بنکسی (Banksy) هنرمندی در سایه و ناشناس است. کارهای او کنایه‌ای به مسایل سیاسی و اجتماعی دارند و  نوک پیکان نقد را سمت فرهنگ غالب سرمایه‌داری می‌گیرد. هنری که عموما توسط سیستم حکومتی، غیرقانونی شمرده می‌شود و توسط پلیس، ممنوع. از بریستول، محل زندگی بنکسی تا نیویورک و پاریس، از نقد مساله‌ی حضور همیشگی پلیس و دوربین‌های امنیتی در برخورد با مردم، تا اعتراض به دیوار حائلی که فلسطین و اسراییل را از یکدیگر جدا می‌کند.

دیوار فلسطین بنکسی

در دهه‌ی اول قرن ۲۱ پس از ۱۰ سال از اولین فعالیت‌های بنکسی به عنوان هنرمند خیابانی، در خیابان‌های بریستول، کارهای او دیگر Vandalism یا خرابکاری شناخته نمی‌شد. پدیده‌ای که در خیابان‌های نیویورک با خشونت شروع شد، به درک عمومی از نقاشی‌هایی با پیامی سیاسی اجتماعی ختم شد. در حقیقت بنکسی بازی گرافیتی را به نفع هنر و مردم عوض کرد و دیوار تبدیل به تریبونی برای اعتراض و نمایش حرف‌ها و نقدهای نگفته شد.

اجرای ساده و بدون کلیشه‌ی پروژه‌های شهری بنکسی پیام‌هایی با خود دارد. او در ساده‌ترین شکل بیان می‌کند که شما مردم مخاطب من هستید، ببینید، تامل و تعمق کنید، پولی هم نپردازید. آثار بنکسی گویی منبع بیشماری از شوخ‌طبعی کنایه‌آمیز بوده است. تا بدین جا او ثابت کرده است که به عشق هنری اعتراضی در خیابان ها حضور دارد؛ به قول خودش همین که بدانم مردم کارم را دوست دارند برایم کافی‌است. هنگامی که در مسکو با ورودی ۲۰ یورو آثارش را در معرض نمایش گذاشتند، در شبکه‌های اجتماعی تاکید کرد که من هرگز از مخاطبانم وجهی دریافت نکردم. در تمام این سال‌ها گرافیتی‌های او جریانی به وجود آورده برآمده از مردم و نه به معنای عامه‌پسند بودن، بلکه به معنای حرکتی مردم‌دوستانه، که کمتر نهاد هنری آن را به رسمیت شناخته است. و آنجا که توسط معتبرترین حراجی ها اثرش درمعرض فروش قرار می‌گیرد خود، منتقد سیستم ارزش گذاری می‌شود و با فشار یک دکمه اثر را تخریب می‌کند. اتفاقی که در یک چشم بر هم زدن، پس از فرود آمدن چکش قیمت‌گذاری، کل جامعه هنری جهان را در یک لحظه میخکوب کرد. باید این نکته را اضافه کنم که هنر گرافیتی، گونه‌ای از هنر شهری و معماری به شمار می‌آید. هنری که متعلق به گالری‌ها نیست و نبوده و تا به امروز جایگاهش را در دیواره‌ی شهرها به عنوان هنری تاثیرگذار حفظ کرده است. هنری که حتی توسط مردم، هم رادیکال و همراه با کنایه‌ها‌ی ظریف شناخته می‌شود. هنری که نشان‌دهنده‌‌ی هوش خالق‌اش برای بیان مفاهیم انسانی همراه با شوخ‌طبعی است.

استنسیل بنکسی

تمام آنچه که بنکسی ارائه داده به کنار، اما گرافیتی تاثیرگذار او بر دیوار جداکننده فلسطین یکی از مهم‌ترین پروژه‌های برون مرزی او بود. از نظر نگارنده این پروژه انقدر مهم و قابل ارزش است که بتوانیم بنکسی را به عنوان یکی از مهم‌ترین هنرمندان موثر با پیام‌های اجتماعی سیاسی در تاریخ هنر یاد کنیم. استفاده از تکنیک استنسیل که با اسپری روی دیوار می‌پاشد مهم نیست، حتی اهمیتی ندارد که نتواند به سبک نقاشان کلاسیک پرسپکتیو منطبق با اصول در بیاورد؛ چیزی که ما به آن احتیاج داریم بهتر کردن جهان اطراف با بینش آگاهی‌بخشی است که بنکسی به مردم جهان می‌دهد. این آگاهی مهم‌ترین و انقلابی‌ترین کاری است که می‌توان در جهان امروز انجام داد. همان سیلی بزرگی که هر کس نیاز دارد دریافت کند تا مراقب اتفاقات جهان باشد.

با تکنیک استنسیل، او نه تنها در بریستول، که از لندن تا فلسطین عملکرد همه سیاستمداران دنیا را به باد انتقاد گرفت و این نگاه او را به هنرمندی جهانی تبدیل کرد. در حقیقت بنکسی برآمده از هنری بود که تقریبا ممنوع بود، او برای اعتراض به زندانیان زندان گوانتانامو آنها را در دیزنی‌لند با شیطنت خاصی به تصویر کشید. نه تنها حیوانات بلکه چهره آدم‌ها مثل بچه‌ها و پلیس‌ها هم بر در و دیوار شهر حضور پیدا کردند. در سال‌های اخیر خیابان‌های لندن پر بود از عکس موش و میمون، و کنایه‌هایی که بر سبک زندگیِ دیکته شده بر مردم وارد می‌کند. فرهنگی زیرزمینی که با تمام مردم از نژادها و رنگ و پوست و هر سن و سالی حرف می‌زد، و آنها را احمق نمی‌پنداشت؛ افتخاری به مردم می‌داد که هنر برای شما است و شما هستید که هنر را به تمامی درک می‌کنید. او در حقیقت خیابان را به مکانی برای تامل و اندیشیدن در رادیکال‌ترین شکل ممکن تبدیل کرد.

پرنده صلح

بنکسی نه تنها مردم را به تفکر انتقادی وامی‌دارد، که مسوولیت خود را به عنوان هنرمندی سیاسی به خوبی انجام می‌دهد. ارتباط و همراهی مردم با این هنرمند ناشناس، چنان پر رنگ می‌شود که مردم را ترغیب به خرید آثار هنری خود می‌کند. حتی کسانی که تا به حال هیچ اثر هنری خریداری نکرده‌اند مشتاق به داشتن آن میشوند. در حقیقت مساله‌ای که بنکسی را از هنرمندان دیگر متمایز می‌کند، همراه کردن عامه‌ی مردم با خود است. از طرفی آن‌چنان بنکسی محبوب قلب هنرمندان می‌شود که گه‌گاه از او با عنوان نامزد ریاست جمهوری محبوب یاد می‌کنند. در جریان کشته شدن هزاران نفر در خلال مهاجرت‌های غیر قانونی در دریای مدیترانه، او در آخرین اقدام‌اش با خریدِ یک کشتی و به آب انداختن آن به پناهجویان مدیترانه کمک قابل توجهی کرد. این بار عمق تاثیرگذاری بنکسی بر پهنای آب‌های مدیترانه بود. کمک به مردمی که همیشه ناشناس باقی خواهند ماند، هم‌چون خود بنکسی. کمکی بی‌بازگشت به مردمی که نه می‌دانیم از کجا آمده‌اند و نه می‌دانیم به کجا می‌روند. کمکی از فرد ناشناس به مردمی ناشناس در چهره دختری که همیشه بر دیوار خیابان‌ها به دنبال بادکنک قرمز رنگش بود، و حالا نماد بچه‌های به آب افتاده در دریای مدیترانه برای رسیدن به منزلگاه است.

کشتی بنکسی

این مطلب به کوشش تیم تحریریه مجله تخصصی فینیکس تهیه و تدوین شده است.

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
سمیرا ارجمندی
سمیرا ارجمندی
دانش‌آموخته معماری؛ کلاژ آرتیست و هنرجوی آهنگ‌سازی

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights