خون، کوکائین و دیگر هیچ… / درباره «خرس کوکائینی» ساخته الیزابت بنکس

آخرین اثر “ری لیوتا” فقید بر روی پرده سینما – در کنار فیلم “بهشت احمق‌ها” که هنوز اکران نشده است. او که بیست و ششم می سال گذشته بر اثر سکته قلبی در شصت و هشت‌سالگی درگذشت – به سبک فیلم‌های رده بی کم بودجه اثری است که خیلی زود فراموش می‌شود و حیف از پتانسیل بالای او که در چنین اثر کم‌مایه‌ای به هدررفته است. “الیزابت بنکس” هنرپیشه فیلم‌های تجاری هالیوود که عطشی هم برای قرارگرفتن پشت دوربین دارد، بعد از بازسازی بسیار ضعیف و شکست‌خورده”فرشتگان چارلی” در سال ۲۰۱۹ یک‌بار دیگر طعم فیلم‌سازی را چشیده و این بار سراغ یک داستان واقعی در دهه هشتاد میلادی رفته است. زمانی که “پابلو اسکوبار” – که به سلطان کوکائین معروف بود – با ابداع آن سیستم مشهورش با هواپیماهای سبک یک یا دوموتوره به‌واسطه خلبانان حریص، کوکائین‌ها را به داخل جنگل‌های انبوه نزدیک مرز آمریکا می‌انداخت – برای مشاهده دقیق این داستان فیلم “ساخت آمریکا” ساخته “داگ لی‌مان” با بازی “تام کروز” ۲۰۱۷ را ببینید – و از آن طریق هزاران کیلو کوکائین به داخل ایالات متحده قاچاق و میلیون‌ها دلار درآمد کسب می‌کرد و سرمشقی برای بسیاری دیگر شده بود. داستان به یکی از همان وقایع بر می‌گردد. وقتی به طور اتفاقی یکی از آن خلبان‌های جابه‌جاکننده مواد در حین پریدن از هواپیما کشته می‌شود و محموله‌ای عظیمی از کوکائین در جنگل رها شده و خرس ماده عظیم‌الجثه ایی آن را استعمال می‌کند و در پی سرمستی از مصرف بیش از اندازه مواد شیوه رفتاری‌اش عوض شده، به‌نوعی شیدایی دچار می‌شود و دست به قتل‌عام هر که بر سر راهش سبز می‌گردد می‌زند و مداوم در جستجوی باقی محموله برای رفع خماری و تداوم نئشگی غریب کوکائین می‌گردد. داستان در پی این کشمکش با طبیعت، قاچاقچی‌های موادی که به دنبال محموله‌شان می‌آیند و پلیسی که او هم در جستجوست و برخورد تصادفی چند کودک با محموله و آدم‌های اطراف‌واکناف آن سیر می‌کند. هر چند این تعدد شخصیت‌ها نکته مهمی در فیلم محسوب نمی‌شود چرا که به حدی فیلمنامه نتراشیده و زمخت است که از آدم‌ها تنها به‌عنوان طعمه‌های خرس یاد می‌شود و ظاهرن اثر هدفی جز به نمایش گذاشتن لحظات به‌اصطلاح رعب‌آور و دقایقی هراس و وحشت از حمله خرسی که به “خرس کوکائینی” معروف شده است را ندارد.
البته در این زمینه نیز چندان موفق نیست. فیلم لحنی کمیک به خود می‌گیرد و در تقلیدی ناشیانه سعی می‌کند صحنه‌های خشونت‌آمیزش را تارانتینو وار عرضه کند، درحالی‌که یکی از مهم‌ترین عناصر سینمای تارانتینو را با خود همراه ندارد: اصالت و خلاقیت و این‌گونه است که بیش از آنکه موفق به خلق اضطراب، کشش و ترس شود صحنه‌های چندش‌آوری خلق می‌کند و هر چه خرس بیشتر می‌کشد و تکه‌تکه می‌کند فیلم هم بیشتر دستش رو شده و از مغز تهی‌تر می‌شود. حضور “ری لیوتا” نیز کمکی به اثر نمی‌کند، چرا که کاراکترش شخصیت‌پردازی ندارد و حضورش به‌خصوص در یک‌سوم پایانی اثر بیشتر جنبه نمایشی دارد، انگاری شاهد یکی از قسمت‌های یک سریال تلویزیونی سطح پایین هستیم. در این میان تنها بازی “مارگو مارتین دیل” در نقش “رنجر لیز” به چشم می‌آید که به‌خوبی موفق شده بازی میانه ایی از خود ارائه دهد بین لحن کمدی و جدی. دوربین “بنکس” تلاشی در جهت خلق موقعیت‌های بصری خاص نمی‌کند و عملن به همان شیوه معمول آثار هالیوودی به دنبال شخصیت‌ها روان است. “خرس کوکائینی” کمی در ذوق می‌زند و حرکاتش چندان طبیعی به نظر نمی‌رسد – البته از فیلمی با بودجه ایی نازل سی میلیون دلار بیش از این هم نمی‌توان توقع داشت – و درعین‌حال هر چه فیلمساز می‌کوشد تا لحن کمیک فیلم را در جهت تلطیف صحنه‌های خشن فیلم به کاربرد، اثر بیشتر چندپاره و نچسب‌تر به نظر می‌رسد. “بنکس” با همین چند فیلمی که ساخته عملن نشان می‌دهد استعداد چندانی در کارگردانی ندارد و فیلم‌هایش کاملن به عوامل تولید وابسته‌اند و بدون حضور او هم بعید است چیز بدتری از آب در می‌آمدند.

 فیلم هر چه می‌کوشد ما را بیشتر بترساند خنده‌دارتر به نظر می‌رسد. آدم‌های اثر به حدی فاقد شخصیت‌اند که حتی مرگ فجیعشان هم همدلی را بر نمی‌انگیزاند و این برای چنین فیلمی یک شکست کامل محسوب می‌شود. “کری راسل” هم که در نقش مادری که به دنبال فرزندش در پارک ملی می‌گردد ظاهر شده، حتی از ضعیف‌ترین بازی‌های سابقش هم ضعیف‌تر ظاهر شده، بازی دم‌دستی و نچسب که مشخص می‌کند فیلم برایش جدی نیست و تلاشی برای تحکیم نقشش بر پرده از او نمی‌بینیم که بخشی از آن نیز قطعن به عملکرد ضعیف کارگردان در هدایت بازیگرانش باز می‌گردد. “بنکس” حداقل جلو دوربین بازی‌های قابل‌قبولی از خود ارائه داده بود به‌خصوص در رشته فیلم‌های “بازی‌های گرسنگی” یا سریال “راه شرمساری”. اما تجربیات بازیگری او ظاهرن بن‌مایه ایی برای هدایت بازیگرانش در جلوی دوربین نگشته است.

 “خرس کوکائینی” را تنها می‌توان به مدد تصاویر زیبا از پارک‌های طبیعی آمریکا دنبال کرد و همچنین اگر به دنبال چند سطل خون و یک خرس گیج و منگ و نئشه هستید و دوربینی که میانه اینها می‌چرخد. سکانس پایانی حضور “ری لیوتا” به سبک فیلم‌های گونه زامبی است. خرس ماده شکمش را دریده و بچه‌هایش زنده‌زنده دارند امعاواحشا بدنش را می‌خورند.  درک پایین فیلمساز از فضاسازی، ایجاد شیمی بین شخصیت‌ها، و هر دادن پتانسیل تولید باعث گشته که اثر نازل‌تر از چنین دسته آثاری گردد و هر چند به مدد نام‌ها، کمپانی یونیورسال موفق شده هزینه تولید را باز گرداند؛ اما بی شک یکی از ضعیف‌ترین آثار تولیدی سال‌های اخیر این کمپانی معظم است. به نظر می‌رسد اگر “الیزابت بنکس” دست از ویزور دوربین بردارد هم می‌تواند تمرکز بیشتری بر روی حرفه اصلی خود یعنی بازیگری داشته باشد هم اعصاب کمتری از سینما دوستان حرفه ایی و حتی مخاطبان میانه رده سینما خرد می‌کند.

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
امیرحسین بابایی
امیرحسین بابایی
دانش آموخته کارگردانی سینما از کانون سینماگران جوان در سال 1384 و عکاسی از مجتمع فنی تهران فعالیت مطبوعاتی خود را با دو هفته نامه سینما پشت صحنه آغاز کرد و پس از آن در نشریاتی همچون نقد سینما، جهان سینما، تهران امروز، فرهیختگان، اعتماد و دبیری سرویس سینمای جهان فیلم و سینما ادامه داد. پس از قطع همکاری با نشریات مکتوب تا سال‌ها با سایتهایی همچون همه چیز درباره فیلمنامه، فیلم نوشت و... همکاری کرد. در سال 1390 سینماتک "خط سوم" را در بوستان قیطریه با رویکرد مواجه مستقیم با مخاطب و تربیت سلیقه سینمایی واقع در شمال تهران تاسیس کرد که تا پایان کارش در سال 1399 نزدیک به سیصد نشست نقد و بررسی فیلم در سمت مجری و منتقد فیلم برگزار کرد. دو جشن سینمایی و چهار شب فیلم سینمای ملل نیز از دستاوردهای خط سوم بود. سابقه تدریس تاریخ سینما، نویسندگی خلاق و فیلمسازی خلاق در چند موسسه سینمایی و برگزاری کارگاه‌های نقد فیلم در دانشگاه‌های تهران نیز در کارنامه او به چشم می‌خورد. او همچنین سابقه همکاری در ساخت چند فیلم کوتاه و مستند، بازنویسی فیلم‌نامه‌های متعدد و مشاوره فیلمنامه را در کارنامه خود دارد.

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights