نوجوانی پر شور و یک داستان بالیوودی دیگر / درباره “اشتباه من” ساخته دومنیگو گونزالس

پربیننده‌ترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان “آمازون پرایم” با همان فرمول همیشگی پر فروش به‌روز آمد شده است. کشش‌های تنانه نوجوانی و یک کش‌وقوس بالیوودی همراه با چاشنی بی‌پروایی جنسی. “اشتباه من” “My Fault” اولین ساخته بلند “دومینیگو گونزالس” پنجاه و هشت‌ساله اسپانیایی است. او که سال‌ها به تدوین فیلم مشغول بوده، در این اثر هم قوای بصری خود را معطوف نماهایی پر زرق‌وبرق و وسوسه‌کننده همراه با ضرب‌آهنگی دیوانه‌وار به سبک همان پارتی‌های الکل و دراگ داخل فیلم کرده است.
اثر بر اساس کتابی سه‌گانه نوشته “مرسدس ران” ساخته شده و دقیقن بر اساس قواعد جهان سرکش امروزی مخاطب هدف خود را نوجوانان و جوانان ابتدای مسیر قرار داده است.
مادر جوانی که به‌تازگی با فردی ثروتمند ازدواج کرده و دختری هفده‌ساله به نام “نواه” با بازی “نیکو والاس” دارد، در حال جابه‌جایی به ویلای لوکس اوست و در این میان “نواه” که در این جابه‌جایی دوستان و زندگی گذشته‌اش را ازدست‌داده بسیار ناراحت است. اما در بدو ورود به پسر بزرگ شوهر تازه مادرش که چند سالی از او بزرگ‌تر است به نام “نیکلاس” با بازی “گابریل گوئه وارا” برخورد می‌کند و از همان ابتدا جرقه‌های آتشینی شکل می‌گیرد و ادامه ماجرا…
فیلم ترکیبی از یک داستان بالیوودی به سبک غربی و رشته فیلم‌های “تند و دیوانه‌وار” با چاشنی سکس و خشونت است. عملن تمام ظرفیت‌های جذاب به کار گرفته شد تا بتواند بیشترین مخاطب عامی را که می‌تواند به خود جذب کند.

 خانه‌های مجلل، رستوران‌های لوکس، ماشین‌های چند صدهزار دلاری، پارتی‌های دیوانه‌وار و دختران زیبا و شهوت‌انگیز و درعین‌حال یک رابطه عاشقانه که با تمارض آغاز و به‌تدریج به کشش بدل می‌گردد.

 مانند بسیاری از فیلم‌های این چنینی – نسخه بزرگ‌سالانه‌اش که از فرط صحنه‌های جنسی بی‌پروا به پورنوگرافی تنه می‌زد “سیصد و شصت و پنج‌روز” بود که آن‌هم بینندگان بسیاری را به خود جذب کرده بود – از شخصیت‌پردازی خبری نیست و شخصیت‌ها همگی تیپیک هستند .
کارگردان تمام تلاشش را می‌کند که با شلوغ نگاه‌داشتن مداوم صحنه حواس مخاطب را از ضعف‌های اساسی فیلمنامه دور نگاه دارد.

 نویسنده با زیرکی هرچه‌تمام‌تر سن “نواه” را هفده فرض کرده است. چرا که در بسیاری از کشورها و خود اسپانیا شانزده‌سالگی به بعد سن قانونی محسوب شده و فرد از قیومی‌ات خانواده به درآمده و بدین شکل دیگر رابطه جنسی در اختیار شخص است و فیلم می‌تواند به‌راحتی و بی‌پروا صحنه‌های جنسی پر آب و تابی را در خود بپروراند و مخاطبان نوجوانان بسیاری را برای خود دست‌وپا کند.
“نواه” که ظاهرن در کودکی توسط پدری روانی مورد آزار قرار می‌گرفته و حتی از او چاقو خورده است، از خشونت هراس دارد؛ ولی درعین‌حال عاشق سرعت و رانندگی است. فیلم درست سراغ تک‌تک آنچه جهان لاابالی امروز در صدد باز تولیدش است می‌رود.
چرخه باطل مصرف‌گرایی، ثروت‌های افسانه ایی که مدت‌هاست به یکی از عناصر هدف بشر معاصر بدل گشته، روابط جنسی بی‌پروا – که البته اثر نوع بی‌خطرتر آن را پیشنهاد می‌کند و توصیه می‌کند حتمن از “کاندوم” استفاده کنید و حتی به‌وضوح بر این مسئله تأکید می‌کند، در چندین سکانس معاشقه نیک و نواه!! – جنون سرعت، لذت‌های شبانه و خشونت.
فیلم در یک موش و گربه بازی سینمایی مخاطب نوجوان هدف خود را تشنه به هم رسیدن این دو می‌کند.
رنگ‌های تند، تقطیع‌های فراوان، شیفت کردن‌های مداوم دوربین کاملن نشان می‌دهد که کارگردان دستی در تدوین دارد و بیش از آنکه بکوشد تا روی روایت و فرازوفرودهای آن کار کند، شیفته این است که با تصاویر جذاب داستان را پیش برد.

 “اشتباه من” ملغمه ایی از ژانرهای مختلف است و مدام از ژانری به ژانر دیگر شیفت می‌شود. در یک‌سوم پایانی حتی شاهد تریلری پلیسی با مضمون آدم‌ربایی هستیم، پلیس‌هایی که از فرط تیپیک بودن مضحک به نظر می‌رسند.”گونزالس” سعی دارد تا با بازی با کهن‌الگوی عشق ممنوعه در عین ضرب‌آهنگ تند و دیوانه‌وار فیلم، آن را رمانتیک نگاه دارد.
مادر “نواه” و پدر” نیک” نیز شخصیت‌های به‌شدت نتراشیده ایی هستند و به جرات می‌توان گفت که تنها حضوری نمایشی دارند.
اصولن همه خرده‌روایت‌های فیلم به نحوی در اثر پخش شده که تنها جنبه سرگرم‌کننده و پیش‌برنده داستان را داشته باشد نه اینکه در شناخت شخصیت‌ها نقش چندانی بازی کند. بی شک آنچه باعث شده اثر این حجم از مخاطب نوجوان و جوانان ابتدای راه را به خود جذب کند، بی‌پروایی بی‌حدوحصر آن است. جهانی فانتزی که در آن خبری از مصائب و مسائل روزمره زندگی نیست و آدم‌ها درگیر روابط سطحی و دغدغه‌های طبقه مرفه داستان‌اند.

اصولن چنین دسته فیلم‌هایی که ناتوان از ساختن آدم‌هایی کامل و روایت‌های پیچیده‌اند تمام تمرکزشان را بر خلق لحظه‌ها و سکانس‌هایی می‌گذارند که جذابیت بصری بالایی داشته باشد. به همین دلیل است که لباس‌ها، آرایش‌ها، ماشین‌ها و اتمسفر محیط همگی فریبنده‌اند و آنگاه هر زمان که اثر اندکی از آن فضا دوری می‌گزیند بسیار پوشالی و غیرقابل‌باور به نظر می‌رسد. مانند دختر کوچک نیک که ظاهرن از یک ازدواج یا رابطه ناموفق برجای‌مانده و ناگهان در یک‌سوم پایانی فیلم سروکله‌اش پیدا می‌شود. حضورش فاقد هر گونه بار دراماتیکی است و داستان تنها به دنبال غلیظ‌تر کردن آش درهم‌جوش احساسات خود است.
اصولن مشخص نیست که با این سانتی مانتالیزم کودکانه داستان به دنبال چیست؟

 به جرات می‌توان گفت با قیچی‌کردن کلیه این سکانس‌ها هیچ اتفاق خاصی در فیلم نمی‌افتد.
در چنین شرایطی است که کارگردان بی‌هیچ روند منطقی و علت و معلولی ناگهان رابطه پر تنش نیک و پدرش را در انتهای فیلم به صلح و دوستی بدل می‌کند. چرا که اصولن این دسته فیلم‌ها هدفشان تحریک روانی مخاطب است و شریک‌کردنش در لذت‌های جسمانی بصری و اهمیتی برای بقیه اجزا اثر قائل نیستند.

در نهایت می‌توان گفت که “اشتباه من” گرما و حرارتی کاذب را به بیننده منتقل می‌کند که به‌محض پایان‌یافتن مانند یک مخدر زودگذر یا نوشیدن جرعه ایی الکل از رمق می‌افتد و فراموش می‌شود. هر چند باسلیقه به نزول رفته مخاطب امروزی و شرایطی که بر جهان پر سرعت ما حاکم است، همچنان این آثار بیننده خواهد داشت و مانند اشیا دورریختنی مدام بر روی‌هم تلمبار می‌شوند.

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
امیرحسین بابایی
امیرحسین بابایی
دانش آموخته کارگردانی سینما از کانون سینماگران جوان در سال 1384 و عکاسی از مجتمع فنی تهران فعالیت مطبوعاتی خود را با دو هفته نامه سینما پشت صحنه آغاز کرد و پس از آن در نشریاتی همچون نقد سینما، جهان سینما، تهران امروز، فرهیختگان، اعتماد و دبیری سرویس سینمای جهان فیلم و سینما ادامه داد. پس از قطع همکاری با نشریات مکتوب تا سال‌ها با سایتهایی همچون همه چیز درباره فیلمنامه، فیلم نوشت و... همکاری کرد. در سال 1390 سینماتک "خط سوم" را در بوستان قیطریه با رویکرد مواجه مستقیم با مخاطب و تربیت سلیقه سینمایی واقع در شمال تهران تاسیس کرد که تا پایان کارش در سال 1399 نزدیک به سیصد نشست نقد و بررسی فیلم در سمت مجری و منتقد فیلم برگزار کرد. دو جشن سینمایی و چهار شب فیلم سینمای ملل نیز از دستاوردهای خط سوم بود. سابقه تدریس تاریخ سینما، نویسندگی خلاق و فیلمسازی خلاق در چند موسسه سینمایی و برگزاری کارگاه‌های نقد فیلم در دانشگاه‌های تهران نیز در کارنامه او به چشم می‌خورد. او همچنین سابقه همکاری در ساخت چند فیلم کوتاه و مستند، بازنویسی فیلم‌نامه‌های متعدد و مشاوره فیلمنامه را در کارنامه خود دارد.

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights