یادداشت‌هایی از کن: خاطرات همسر من / راکت قرمز / پاریس منطقه ۱۳ / قهرمان

به روزهای پایانی جشنواره کن نزدیک می‌شویم و تا این لحظه به نظر می‌رسد فیلم‌های کوپه شماره ۶ از کارگردان فنلاندی و هم‌چنین فیلم ماشین من را بران از بهترین کارهایی بوده که در جشنواره به نمایش در آمده‌اند. در این روز صحبت‌هایی مربوط به افزایش تعداد مبتلایان به کرونا و ناامنی محیط کن در سالن‌های فرانسوی منتشر شده بود، ولی هم‌چنان شاهد آن هستیم که کن با جدیت جشنواره را پیگیری می‌کند و تعداد کمی از مبتلایان کرونایی در جشنواره دیده می‌شوند. از طرف دیگر تعداد حضار در جشنواره روز به روز کمتر می‌شود که شاید به این دلیل باشد که بازار جشنواره تقریبا بسته شده و افراد محدودی که به خاطر بازار در جشنواره حضور داشتند نیز به خانه‌های خود برگشته‌اند. با این حال جشنواره هم‌چنان قادر است که سالن‌های خود را در سانس‌های اصلی پر کند و برگزاری این جشنواره به این شکل باعث شد که همگان امیدواری خوبی به آینده سینما داشته باشند و حس کنند که سینما می‌تواند به روزهای خوش خودش برگردد.

 

خاطرات همسر من / The Story of My Wife

خاطرات همسر من

کارگردان مجاری که دو سال پیش برنده بهترین فیلم در جشنواره برلین شده بود این بار به سراغ رمانی در قرن هجدهم رفته به نام خاطرات همسر من. داستان پیرامون یک کاپیتان دریایی است و اتفاقاتی که در طول مدت زندگی زناشویی‌اش رخ می‌دهد. رمان را می‌توانیم یک رمان فمنیستی بنامیم و اینجا از دیدگاه کارگردانی که در آن سعی می‌کند زن و ماهیتش را در آن دوران نشان دهد. دورانی با تسلط سیستم مردسالاری که به وضوح در اینجا مورد پرسش قرار می‌گیرد.

کاری کاملا متفاوت از فیلم قبلی کارگردان بود و اگر کار قبلی با بودجه حداقلی بسته شده بود و در آنجا نوع خاص قاب‌بندی و بازیگری را می‌توانستیم ببینیم، اینجا با اثری نسبتا مرسوم‌تر در سینمای معاصر  روبرو هستیم. هر چند این فیلم سکانس‌های خاص و هنری ویژه‌ای را در در خود جای داده و این جهت آن نسبت به کارهای مرسوم برجسته‌تر می‌کرد. با این وجود اگر در داستان قبلی وجود منطقی را شاهد بودیم که برخی اطلاعات از بیننده پنهام شود تا به پیچیدگی‌های داستان کمک کند، در این فیلم تاریخی به نظر می‌آید استفاده از رمان، استراتژی‌ها و ضربه‌هایی به فیلم وارد کرده باشد. به طور مثال دلایل رفتاری زن مشخص نیست. این که چرا کاراکتر زن رفتارهای خاصی از خود نشان می‌دهد و چرا بیننده باید با او احساس هم‌زادپنداری کند؟ هم‌چنین چرا باید او را قربانی شرایط بدانیم. کارگردان سعی کرده بیش‌تر از طریق کاریزمای بازیگر، حس شخصیت را از طریق میمیک صورت و لبخندش منتقل کند ولی کافی نیست و همین عدم کافی‌بودن‌ها و نشناختن شخصیت‌ها ضربه بزرگی به فیلم وارد کرده و نمی‌توانیم با آن ارتباط برقرار کنیم.

 

راکت قرمز / Red Rocket

راکت قرمز

کارگردان فیلم محبوب و تحسین‌شده‌ی پروژه‌ی فلوریدا (Florida Project) با آخرین کارش در جشنواره کن شرکت کرده. اثر بسیار جذابی از سینمای معاصر آمریکا. یک فیلم کاملا رئال از یک پورن استار است که بعد از سال‌ها به شهر سابقش تگزاس برمی‌گردد و با همسر سابقش ارتباط برقرار می‌کند و از او تقاضای کمک می‌کند. هم‌چنین تلاش‌هایش برای پیدا کردن کار نشان داده می‌شود که در نهایت با مشکل روبرو می‌شود. به هر حال به خاطر بدبینی خانواده نسبت به گذشته‌ی او و این که چطور سعی می‌کند خودش را به آرامی در شهر تثبیت کند. فیلم به اصول سینمای هالیوود پای‌بندی دارد و شاهد آن هستیم که استفاده از برداشت‌های بلند کرده و برش‌ها کم‌تر هستند. هم‌چنین دوربینی که گاهی زوایای غیرمعقول دارد و بازیگری‌های خاصی استفاده می‌کند که همه هویت سینمای مستقل آمریکایی دارند. فیلم که ادعای خاصی ندارد و صادقانه پیش می‌رود نه ادعای فمینیستی، نه مارکسیسمی و نه سوسیالیستی دارد و هیچ کدام از آنها بر فیلم غالب نیست. کارگردان در پی دنبال کردن داستان از نگاه شخصیت است و احساس نمی‌کند که افکار و ایدئولوژی خودش بر فیلم غالب شود. یکی از بهترین فیلم‌های جشنواره بود که قدرت خوب کارگردان را نشان می‌داد.

 

پاریس، منطقه ۱۳ / Paris 13th District

پاریس منطقه 13 جشنواره کن

ژاک اودیار با فیلم جدیدش در جشنواره شرکت کرده. او در فیلم قبلی به سراغ سینمای آمریکا  رفته بود و فیلمی وسترن ساخته بود. این بار اما اثری اقتباسی دارد و به نظر می‌رسد کارگردان با استفاده از تم مشترکی به مفهوم جنسیت و سکس نگاه می‌کند. به شکلی که کاراکترهایی که همگی به نحوی دنبال   تامین سکس در زندگی خودشان هستند و از طریق سکس است که بخش‌های مختلف داستانی در فیلم به یکدیگر مرتبط می‌شوند تا بتوانیم با بقیه شخصیت‌ها هم‌ذات‌پنداری داشته باشیم. اودیار توانسته ویژگی شاعرانه به فیلم ببخشد. ویژگی‌ای که توانسته این اثر را به سبک موج نو سینمای فرانسه نزدیک‌تر کند در کارهایی مثل فلیپ گرل را برای ذهن بیننده تداعی کند. به‌خصوص ساخت فیلم در قالب سیاه و سفید. باید گفت بازی‌های برجسته و خوبی در این اثر دیده می‌شود و بازیگران کاملا شناخت مشخصی از کاراکترهای خودشان دارند. از جمله فیلم‌های خیلی خوب و برجسته‌ی جشنواره کن بود.

 

قهرمان / A Hero

قهرمان اصغر فرهادی

فیلم اصغر فرهادی مثل همیشه بیننده را در یک زمینه‌ی اخلاقی درگیر می‌کند و او را با مسایل و پرسش‌های اخلاقی که در سینمای فرهادی همواره دیده می‌شده درگیر می‌کند، و این بار مساله شبکه‌های اجتماعی و مساله قهرمان بودن در این دنیا مورد توجه قرار گرفته است. قهرمان اصغر فرهادی بازگشتی است به ایران بعد از فیلم آخر این کارگردان که در اسپانیا ساخته شده بود. با معرفی بازیگری مثل امیر جدیدی در مقیاس جهانی همراه است و از فیلم‌هایی است که به صورت تک پرسوناژ (شخصیت‌محور) کار کرده، و بیننده با یک شخصیت اصلی روبرو می‌شود. مسایل طبقات اجتماعی به شکل واضحی در قهرمان اصغر فرهادی مورد توجه قرار گرفته. روایتی که بیننده را با چرخش‌ها و پیچش‍های زیادی در طول مسیر روبرو می‌کند و این اصل که تقریبن هیچ چیزی را نمی‌توان به عنوان کاملا واضح و مطلق پذیرفت. هر اتفاقی که می‌افتد و هر کاری که آن شخصیت انجام می‌دهد ممکن است به نتیجه‌ای خلاف آن چیزی که دنبالش بوده و خواسته‌اش بوده دست پیدا کند. این گونه به نوعی افراد، قربانی جامعه و گروهی هستند که در آن زندگی می‌کنند و باید خیلی مراقب تصمیم‌گیری‌های خودشان باشند. هم‌چنین در کنار این که عمل قهرمانانه‌شان تعبیر بشود به عملی برای شناساندن و معرفی خود و یا اصطلاحا شو آف کردن. قهرمان اصغر فرهادی اثری خوب و قابل قبول بود از سینمای این کارگردان.

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
امیر گنجوی
امیر گنجوی
مدیریت مرکز فرهنگی هنری فینیکس. فیلم‌ساز. تهیه‌کننده سینما. برگزارکننده جشنواره سینمایی. محقق و منتقد سینما. محقق در فلسفه حقوق. فعال مدنی

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights