گوگوش از معدود خوانندگان زن ایرانی است که او را بهعنوان بازیگر سینما هم میشناسند. هنرمندی دوزیسته که در دو حوزۀ موسیقی و سینما، فعالیت موازی داشته و شاید اگر انقلاب نمیشد، فیلمهای بیشتری در کارنامۀ بازیگری او ثبت میشد. شاید بتوان گفت آنچه این دو هنر را در «فائقه آتشین» به هم پیوند میزند، قدرت و مهارت او در اجرا بود. او نه فقط جلوی دوربین سینما بلکه در اجرای کلیپهای موسیقی و کنسرتها نیز، خوانندگی را با نوعی پرفورمنس گره میزد و نه فقط از صدا که از زبان بدنش هم در اجرا بهره میگرفت و به همین دلیل خوانندگی و اجرای موسیقیاش هم با نوعی کنش بصری و حرکتی همراه بود و به او قابلیت دراماتیک میبخشید. این ویژگیها را کمتر خوانندۀ زنی داشت و شاید از این حیث بتوان لیلا فروهر را در کنار او قرار داد، البته او هم از کودکی در کنار خوانندگی، بازیگری را هم تجربه کرد. گرچه او فرزند جهانگیر فروهر و دختر یک بازیگر پیشکسوت سینما بود. گوگوش هم البته از کودکی در کنار پدر به نوعی مشق بازیگری را تجربه کرده بود. از سه سالگی به همراه پدرش به محل کار او میرفت، پدرش آکروباتباز یا همان شومن دورهگرد بود و گوگوش در عملیات آکروباتیک صحنه شرکت میکرد. سالهای زیادی پدر گوگوش در سقاخانه به اجرای برنامه میپرداخت. در سن سه سالگی بسیار با استعداد و شیرینزبان بود و به تقلید کار خوانندگان و رقصندگان حرفهای میپرداخت. در ادامه او به نقش اصلی برنامههای پدرش تبدیل شد و حتی دستمزدی بیشتر از او میگرفت. توسعه و گسترش تدریجی تلویزیون در ایران به رشد و دیدهشدن گوگوش هم کمک زیادی کرد. اولین کاری که گوگوش بهطور مستقل اجرا کرد، ترانهای به اسم «قصه وفا» بود که پرویز مقصدی آن را ساخت. در دهۀ پنجاه که استفاده از تلویزیون گسترش پیدا کرده بود، برنامههای رقص و موسیقی امکان جدیدی بود که گوگوش از آن برای تبدیل شدن به مشهورترین خوانندۀ دوران استفاده کند و همین فرصت خوبی برای شهرت او شد. این فقط یک شهرت ساده نبود، گرچه آن زمان اصطلاح «سلبریتی» متداول نبود، ولی اگر بخواهیم با زبان رسانهای امروز حرف بزنیم باید بگوییم که گوگوش به یک «ابر سلبریتی» تبدیل شد و سپس بهعنوان خواننده و هنرپیشه الگوی بسیاری از زنان ایرانی شد که به جزء گوش سپردن به ترانههای او، از سبکِ پوشیدن لباسها، مینیژوپ و مدل موهای کوتاه و معروف به مدل گوگوشی تقلید میکردند و درحال حاضر نیز اکثر مدلها قدیمی بهنام وی به ثبت رسیده است. او حتی در جشنهای خصوصی دربار سلطنتی پهلوی شرکت میکرد. از جمله این جشنها میتوان به جشن تولد شاهزاده رضا پهلوی اشاره کرد. او همچنین در جریان جنگ سال ۱۹۷۶ ظفار برای سربازان ایرانی در عمان برنامه اجرا کرد. در واقع همۀ این تجربهها و موقعیتهای اجتماعی که برای گوگوش فراهم شد عوامل موثری بودند که او نهفقط با صدا که با چهره و تصویرش هم شناخته شود. این موضوع یک عامل مهم در پیوند او با سینما و بازیگری بود. گوگوش علاوهبر صاحبسبک بودن در موسیقی پاپ با توانایی بازیگری حرفهای هم که داشت، تمام توجهها را در آن زمان به خود جذب کرده بود. جالب اینکه زندگی خصوصیاش هم با سینما پیوند خورد تا ازدواج او با بهروز وثوقی، هم موقعیت او را در پیوند موسیقی و سینما نمادینتر کند و هم آن دو به یک زوج سینمایی موفق بدل شوند. با به شهرت رسیدن بهروز وثوقی و ماجرای عشقی فیلمهایی که بههمراه هم بازی میکردند، خصوصاً بعد از بازی در فیلم «ممل آمریکایی»، گوگوش با بهروز وثوقی در سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد که تا یک سال بعد یعنی سال ۱۳۵۵ این زندگی مشترک ادامه داشت. ازجمله فیلمهای معروفی که گوگوش با زوج هنری خود یعنی بهروز وثوقی به ایفای نقش پرداخت، عبارت است از: «ماه عسل»، «همسفر»، «ممل آمریکایی» و «پنجره» یاد کرد. فیلمهایی که فارغ از کیفیت زیباییشناسی و ارزش هنریشان، در حافظۀ سینمایی مردم ثبت و ماندگار شد. چهار فیلم مشترک آنها «که بین سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۵ فیلمبرداری شدهاند، در واقع چهار اثر قابل تأمل دربارۀ شکافهای فرهنگی و طبقاتی در تهران مدرن هستند که فارغ از جایگاه سینماییشان، از منظر جامعهشناسی برای فهم زیست/جهان ایرانی در دهۀ پنجاه فیلمهای مهمی محسوب میشود. در آن فیلمها، فیلمنامهها اغلب بر اساس حضور وثوقی نوشته میشد. این وثوقی بود که قصهها را پیش میبرد و مرکز توجه بود، گرچه گوگوش هم نقش فرعی نبود، اما تمام دیالوگهای نیشدار و بامزه برای وثوقی بود. گوگوش معمولاً در نقش زنی ظاهر میشد که از دنیا و طبقهای دیگر میآمد. تفاوت بین آنها معمولاً آنقدر زیاد بود که شخصیتهایی که بهروز ایفا میکرد از صرافت دنبال کردن گوگوش بیفتد و به دنیای سادهتر و سرراستتر خودشان قانع باشند. اما یک سوءتفاهم رسیدن آنها را به هم ممکن میکرد و بعد از مدتی کلنجار رفتن آنها خود را شیفتۀ همدیگر مییافتند. چهارمین ازدواج گوگوش هم سینمایی بود و او با مسعود کیمیایی در سال ۱۳۷۰ ازدواج کرد، اما ازدواجی که منجر به همکاری سینمایی بین آنها نشد و بهنظر میرسد که بیشتر یک ازدواج صوری برای خروج گوگوش از ایران بود. او در سال ۷۹ با پیشنهاد یک تیم فیلمساز موفق به گرفتن پاسپورت شد و با همسرش از ایران خارج شد و در سال ۱۳۸۲ از مسعود کیمیایی هم جدا شد.
اولین فیلمی که گوگوش در آن حضور داشت «فرشته فراری» در سال ۱۳۳۹ بود و در همان سال در «بیم و امید» هم بازی کرد. سه سال بعد در فیلم «پرتگاه مخوف» و در سال ۱۳۴۴ در فیلم «شیطون بلا» و در سال ۱۳۴۵ «فیل و فنجان»، «حسن کرد» و «گدایان تهران» حضور داشت. سال بعد، سال پرکاری برای گوگوش بود. او در سال ۱۳۴۶ در چهار فیلم به نامهای «در جستوجوی تبهکاران»، «گنج و رنج»، «چهار خواهر» و «دروازه تقدیر» به بازیگری پرداخت. سال بعد نیز پرکاری گوگوش ادامه داشت و در سه فیلم «ستاره هفت آسمان»، «سه دیوانه» و «شب فرشتگان» بازی کرد. در ادامۀ فعالیت بازیگری، در فیلم «گناه زیبایی» محصول سال ۱۳۴۸، «طلوع»، «جنجال» و «پنجره» در سال ۱۳۴۹، «قصاص« و «احساس داغ» در سال ۱۳۵۰ و «آسمون بیستاره» در سال ۱۳۵۱ و «ممل آمریکایی» را در سال ۱۳۵۳ و دو فیلم «همسفر» و «شب غریبان» را در سال ۱۳۵۴ و «نازنین ماه عسل» را نیز در سال بعدش و در فیلم آخرش، «در امتداد شب» یک سال قبل انقلاب یعنی سال ۱۳۵۶ به کارگردانی پرویز صیاد بازی کرد و با سعید کنگرانی و جهانگیر فروهر همبازی شد. «در امتداد شب» فقط آخرین فیلم گوگوش نبود، جنجالیترین فیلمی بود که او بازی کرد، نهتنها همبازی شدنش با سعید کنگرانی برای نخستین بار، تصویر همیشگی زوج هنریِ بهروز و گوگوش را شکست و یک ساختارشکنی بود که نوع حضور گوگوش در این فیلم و برهنگی و حجم صحنههای اروتیک در آن، هواداران گوگوش را کمی دلخور کرد، بهویژه اینکه او در نقش خودش بهعنوان خواننده هم بازی میکرد. «در امتداد شب» یک فیلم بلند عاشقانه-درام سینمایی به کارگردانی و نویسندگی پرویز صیاد و تهیهکنندگی بهمن فرمانآرا بود که داستان آن دربارۀ پروانه (گوگوش)، خواننده و ستار مشهور سینما است که پس از یک ازدواج ناموفق، با مردی به نام کاوه (سعید کنگرانی) که دارای همسر و فرزند است، رابطۀصمیمانه برقرار میکند. جوان محصلی بهنام بابک که به سرطان خون مبتلا است، شیفتۀ پروانه است و با نامهپرانی و تمایل برای ملاقات با پروانه علاقۀ خود را به او نشان میدهد. آن دو با هم آشنا میشوند و مدتی را با هم میگذرانند. وقتی پروانه از طریق مادر بابک، از بیماری بابک با خبر میشود تصمیم میگیرد او را برای معالجه به خارج ببرد. با استناد به گزارشی از خبرگزاری خبر آنلاین، فیلم «در امتداد شب» با فروش حدودا ۴،۶۰۰،۰۰۰ تومان در تهران، عنوان پرفروشترین فیلم سال ۱۳۵۶ را دارد. شاید این فیلم در کارنامۀ گوگوش از این حیث مهم است که او در این فیلم در واقع نقش خودش را بهعنوان یک خواننده بازی کرد. فیلمی که امتداد حضور گوگوش بهعنوان بازیگر در سینما شد و بعد از آن با وقوع انقلاب اسلامی، او برای همیشه از عرصۀ بازیگری خداحافظی کرد، گرچه یک خداحافظی اجباری! درنهایت باعث شد که گوگوش با بیش از دو دهه دوری از خوانندگی به عرصۀ موسیقی بازگشت، اما نقشهایی که در سینما بازی کرده همچنان بر پرده حافظۀ تاریخی مردم تداعی میشود. او دو سال بعد از انقلاب، در حالی نخستین کنسرتش را در تابستان سال ۷۹ در کانادا اجرا کرد که بازی در ۲۸ فیلم را در کارنامۀ سینماییاش داشت و چه بسا اگر انقلاب نمیشد هم بر تعداد نقشهایی که بازی میکرد افزوده میشد و هم شاید سرنوشت هنری دیگری پیدا میکرد. با این حال نام گوگوش بهعنوان بازیگر، نهفقط در حافظۀ مردم، بلکه در پایگاه تاریخنگاری سازمان سینمایی هم بهعنوان بازیگر ثبت شده است. اقدامی که موجب واکنش تند روزنامه کیهان شد. این روزنامه در یادداشتی نسبت به ثبت نام گوگوش بهعنوان بازیگر در سامانۀ سازمان سینمایی نوشت: «این سازمان در حالی فائقه آتشین مشهور به گوگوش و بهروز وثوقی و… را بهعنوان اهالی سینما مطرح و نام آنها را ترویج میکند که در کارنامۀ این افراد نقش مخرب فرهنگی و اخلاقی، کاملاً بدیهی و غیرقابل کتمان است». اما تاریخ را نمیتواند تحریف کرد و نام گوگوش گرچه با عنوان شاهماهی هنر ایران در موسیقی شناخته میشود، اما بهعنوان یکی از بازیگران زن سینمای ایران هم اعتبار دارد.