ایران همانند دیگر کشورهای جهان در طول تاریخِ پرفراز و نشیبِ خود شاهد درگیری با بیماریهای همهگیری بوده که گاه خود عامل آنها بوده و گاه از خارج از مملکت وارد میشده است. اما در کشوری مانند ایران بخصوص در دوره قاجار، برخورد با آن چندان کار سادهای نبود چون ایران در زمره کشورهای عقبافتاده محسوب میشد که با دنیای مدرن و صنعتی سالهای زیادی فاصله داشت. کمبود پزشکانِ متخصص در این دوره به گونهای بود که اگر سیاحی به ایران میآمد، به صِرف آنکه غیرایرانی و در اصطلاح فرنگی بود و از دنیای متجدد وارد شرقِ عقبمانده شده بود، مردم از او مدد میخواستند تا دارویی برای درمان بیماریهای خود از وی بگیرند. در سفرنامهها به وضوح به این مورد اشاره شده است که سیاحی که خود چیز زیادی درباره درمان بیماریها نمیدانست، چگونه میانِ خواستههای مردمان دردمند گرفتار میشد. رفتهرفته با پایان دوره قاجار و ورود به عصر جدید، نظارت بر بهداشت عمومی و کنترل بیماریها رویه تازهای یافت به طوری که علاوه بر پایتخت، شهرها و شهرستانهای کوچک و بزرگ کشور نیز از موهبت پزشکانِ عصر جدید برخوردار شدند. اما چیزی که در تمام دوران قاجار و پهلوی همواره ثابت و مورد استفاده بود، قرنطینه کردن شهرها و گاه روستاها بود. این روش سنتی آنچنان خود را به دنیای مدرن اثبات کرده بود که هیچ حکومت و فردی علیه آن فتوای علمی یا مذهبی صادر نمیکرد. از دوره پهلوی دوم تا امروز، ایران شاهد بیماریهای همهگیری به وسعت مواردی که در دوران قبل وجود داشت نبود تا بتواند باز تجربه گذشته را محک زند و انعکاس آن را در اقشار مختلف جامعه ببیند. پس از انقلاب اسلامی، نهادهای مذهبی قدرت دوبارهای گرفتند و توانستند جمع عظیمی از مردم را نیز با خود همراه سازند. این مشروعیت و قدرت، برای برخی به معنای برداشتنِ تمامی اصول و قوانین پیشین نیز به شمار میرفت. در ماجرای بیماری همهگیر کرونا که جهان را درگیر خود کرده است به خوبی میتوان بیقاعدگی برخی از این اشخاص را مشاهده و با دوران پیشین مقایسه کرد. در یکی از اسناد دوره قاجار به سال ۱۳۰۳ ه.ق. (که در واقع گزارشیست از مجموعه تلگرافهای ولایاتِ ممالک محروسه به دربار در پایتخت) شرح بیماری و کنترل وبا در آن سال مکتوب شده است که بخش زیادی از جنوب کشور تا نواحی مرکزی را درگیر خود کرده بود. نکته جالب توجه در این سند، علاوه بر تأثیر قرنطینه در کنترل بیماری، وسعتِ این عملِ کنترل کننده است. در این مکتوب به صراحت ذکر میشود که زائرین نیز به هیچ وجه حق تردد ندارند. در هیچ کدام از اسناد و دیگر مکتوباتِ این دوره چیزی ثبت نشده است که نشان دهد مرجعیت یا حتی یک روحانی مذهبی علیه این اقدامِ دولت واکنش نشان داده باشد. برخی عوام هم که گهگاه با ایجاد سر و صدایی درصدد برهم زدن امنیت عمومی بودند، در نهایت از سوی علما حمایتی نمیدیدند و توسط دولتِ وقت سرکوب میشدند. در یک نگاه واقعبینانه به تاریخ میتوان گفت عموم مردم ایران در دوره قاجار از نظر باورهای مذهبی و پایبندی به آنها، به مراتب از مردمانِ امروز ایران عمیقتر و بیشتر بودند. اما این باورهای ساده و زیبا هیچگاه چیزی را که در جهت بهبود وضع کشور بود و علمای اعلام نیز بدان گردن مینهادند، پس نمیزد.
روزنامه خط / فارس: بوشهر از قرار مذکور ناخوشیِ وبا در محمره به کلی تمام شده و اهالی متفرقه آنجا به جای خود معاودت نمودند. در بصره هنوز باقی است. از قرار مذکور در بصره روزی سی چهل نفر تلف میشود. در بغداد اوایل به روزی سیصد چهارصد نفر هم رسیده بود. حالا روزی صد و سی نفر شده. در بصره بعضی از دکاکین را باز نمودهاند. در بوشهر به حمدالله تابحال سرایت نکرده. در روزنامه قبل عرض شد در بندر دَیّر که ساحل دریا است چند روزی این مرض سرایت کرده هشت نفر هلاک شدند. بعد قدغن نمودند که کسی را راه ندهند. به حمدالله دیگری اثری ظاهر نشده. قراتینه در همهجا به جای خود باقی است. قدغن سخت هم شده از زوار و سایر، هیچکس را عبور ندهند… (به تاریخ ۲۶ شهر محرم سنه ۱۳۰۳).
در سندی دیگر که نامهای از ناصرالدین شاه به عضدالدوله در خصوص شیوع بیماری طاعون در عراقِ کنونی است، شاه صراحتا دستور میدهد که از مسافرت زوار و مسافران به عتبات منع شدید به عمل آید تا بیماری به کشور ورود نکند. این دستور از سوی شاهی است که خود را شاه شیعیان میداند و پشتیبان دین و دولت. اما برای وی و برای عموم کسانی که دستوراتش را میشنوند و میخوانند، منافاتی میان این کار و اصول و فروع دین وجود ندارد.
با کمال تعجب میبینیم که امروز تعدادی از افرادِ ساده و غیردولتی با تجمع در مراکز مذهبی، مانع قرنطینه میشوند و در گوشه و کنار نیز ضد قرنطینه و کنترل شهری نجواها سر میدهند. دغدغه گروهی از این افراد دور شدن از مقدسات و تلقی توهین به آنها است که بیشتر جنبه افراطی دارد تا اعتقادی. نظر به اینکه طبیعتا انسان در دوران بیماری و مشکلات گرایشات مذهبی بیشتری پیدا میکند، قاعدتا هر محدودیتی در این خصوص را نیز برنمیتابد. با توجه به اینکه در همه دوران گذشته این مسئله وجود داشته است، اما این موضوع را به خوبی میتوان دید که در گذشته این حریم مذهبی و اعتقادی مردم با تساهل بیشتری همراه بوده است. در عصر جدید گروهی بر باور خود محکمتر شدن که شاید نوعی اعتراف به ناتوانی انسان باشد اما گروهی دیگر از اعتقادات گذشته روی گردانده و آن را کمتر از قبل در زندگی روزمره دخیل قرار دادند. با این وجود میتوان مشاهده نمود که هر چه به روزگار کنونی نزدیک میشویم، با دیندارانِ کمتری مواجه میگردیم که آمار جامعه دینی را روز به روز بیشتر کاهش میدهند. در مقابل گروهی از دیندارانِ افراطی با اعمالی اینچنین سعی در جبرانِ کاستیهای دینی جامعه مینمایند تا بتوانند جامعه آرمانی خود را از زوال نجات دهند. مسلما مقداری از این تلاشها جنبه سیاسی دارد که قوانین دولتی پشتیبان آنها است اما به واقع بخش زیادی از آنها جنبه شخصی و اعتقادی دارند که در مسائلی از قبیل قرنطینه شهرها و یا بستن مراکز مذهبی، نمود پیدا میکند.
این مطلب به کوشش تیم تحریریه مجله تخصصی فینیکس تهیه و تدوین شده است.
متن خیلی جامع و جذابی بود