مَن رِی، عکاس، فیلمساز و هنرمند سورئالیست/دادائیست آمریکایی، روح مستقل و تجربهگرایی داشت و میل او به کشف قابلیتهای تصویر و آزمودن شیوههای بیانی متفاوت در سینما، عکاسی و هنر، حیرتانگیز و ستودنی است. مَن رِی، دلبستگی خود به جنبشهای ادبی و هنری مدرن عصر خود را در قالب پرترههایی از چهرههای برجسته این جنبشها به نمایش گذاشت. او هنرمند خلاقی بود که با فیلمها، عکسها و نقاشیهایش و با نوآوریها و جسارتهایش، نقش بسزایی در تحول هنر مدرن و آوانگارد قرن بیستم داشت و شیوههای بیانی متفاوتی را برای بیان ایدههایش به کار گرفت.
مَن رِی نه تنها چهرههای مشهور ادبی و هنری زمان خود بلکه بسیاری از دوستان، آشنایان و حتی معشوقههای خود را در برابر دوربیناش نشاند و از آنها عکس گرفت. با این که عکاسی، تنها هنر و حرفه مَن رِی نبود اما رسانهای بود که او از آن برای بیان تجربهها، احساسات و افکارش استفاده میکرد. تقریباً، هنرمند مهمی در دوره مَن رِی در پاریس نبود که مَن رِی از او عکاسی نکرده باشد. بزرگترین نقاشان، شاعران و نویسندگان، موسیقیدانها، بازیگران سینما و تئاتر و سینماگران، سوژۀ عکاسی او بودهاند که از میان آنها میتوان از سالوادور دالی، پابلو پیکاسو، آندره برتون، مارسل دوشان؛ ژان کوکتو، ویرجینا وولف، جیمز جویس، هانری ماتیس، کوکو شانل و ایگور استراوینسکی نام برد.
مَن رِی با نام اصلی امانوئل رادینسکی، در یک خانواده مهاجر روسی – یهودی در فیلادلفیای جنوبی به دنیا آمد. او سالهای اولیه زندگی خود را در نیویورک گذراند اما بیشتر دوران زندگی حرفهایاش در پاریس و در حلقه هنرمندان دادائیست وسورئالیست گذشت. او نخستین عکاسی بود که از چهرههای ادبی و هنری برجستهای چون پیکاسو، جیمز جویس، سینکلر لوییس، گرترود استاین و بسیاری دیگر عکاسی کرده است. من ری، تحصیل خود در رشته معماری را رها کرد و به نقاشی رو آورد. پس از آن از عکاسی برای تکثیر کارهای نقاشیاش استفاده کرد اما پس از چندی، به اهمیت عکاسی به عنوان یک هنر مستقل پی برد و به عکاسی پرتره پرداخت. او در سال ۱۹۱۵ با هنرمند فرانسوی، مارسل دوشان در نیوجرسی ملاقات کرد و این دو به کمک هم مکتب دادای نیویورک را بوجود آوردند. اما کار در نیویورک برای او چندان پربار و رضایتبخش نبود و به همین دلیل تصمیم گرفت با مارسل دوشان به پاریس مهاجرت کند، شهری که مردمش قدر او و هنرش را بیشتر میدانستند. این دوره که از ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۸ را دربرمیگیرد، دوره آشنایی مَن رِی با هنرمندان آوانگارد فرانسوی و همکاری با آنهاست. من ری در پاریس، وارد حلقه هنرمندان دادائیست و سوررئالیست شد و آنجا بود که به عکاسی از چهرههای آوانگارد این دوره مثل آندره برتون، سالوادور دالی، پیکاسو، ژان کوکتو و نویسندگان و شاعران بزرگی چون ارنست همینگوی، لویی آراگون، جیمز جویس و گرترود استاین پرداخت. او برای تریستان تزارا، بنیانگذار دادائیسم چنین نوشت: «دادا نمیتواند در نیویورک زنده بماند. تمام نیویورک داداست و رقیب دیگر را تحمل نمیکند.»
معروفترین پرتره من ری در این دوره، پرترهای است به نام «ویولون انگر» که پیکر زن برهنهای را نشان میدهد که همچون تنه یک ویولون به نظر میرسد. زن، پشت به دوربین نشسته و حفرههای صدای ویولون که من ری با استفاده از تکنیک سوپر ایمپوز، روی پوست برهنه او ایجاد کرده، دیده میشود. من ری همچنین به خاطر عکسهای اروتیکی که از پیکرهای برهنه مدلها و ستارههای معروفی چون لی میلر، کیکی دو مونپارناس، نوش الوارد، ژولیت براونر، سوزی سولیدور، ژاکلین گدار، و جنیکا آتاسانیو گرفته شهرت دارد. این عکسها که در فاصله سالهای بین ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۷ عکاسی شدهاند، بیانگر نگاه آزاد و بیپروای او به سکس و بدن برهنه زن است که حتی برای دوستان سورئالیست او نیز غافلگیرکننده و شوکآور بود.
ری، عاشق عکاسی و نقاشی از بدن زنانه بود. زنان همیشه در کارها و زندگی او حضور داشتند و تفکیک زندگی عاطفی و هنری او تقریباً غیرممکن است، چرا که هر دو منبع آفرینش او بودند و یک تبادل واقعی بین آثار او و مدلهای زنانهاش وجود داشت. هر رابطه برای من ری، دیدگاهی متفاوت و منبع الهام جدیدی بود.
او با پرترهها و تصاویرش از پیکرهای برهنه زنان، نقش رادیکال عمیقی در جنبش سورئالیسم ایفا کرد. پرتره نیمرخ لی میلر که با تکنیک سولاریزه عکاسیشده یکی از مشهورترین کارهای عکاسی مَن رِی است. لی میلر، مدل، بازیگر، عکاس و ژورنالیست آمریکایی و یکی از شمایلهای هنری قرن بیستم، از معشوقههای من ری و مدل عکاسی او بوده است. زنی که به خاطر زندگی جنجالی و روابطش با برخی از بزرگترین هنرمندان قرن بیستم، از من ری گرفته تا ژان کوکتو، پیکاسو و بسیاری دیگر شهرت داشت. میلر، زمانی که برای تحصیل در رشته بازیگری تئاتر به پاریس رفت، در کالج واسار با من ری آشنا شد و همکاریاش را با او به عنوان مدل ادامه داد.
با شروع جنگ جهانی دوم، من ری پاریس را ترک کرد و به آمریکا رفت و در هالیوود اقامت گزید و در آنجا به عکاسی از ستارگان سینما و سلبریتیها پرداخت. ستارههایی چون روث فورد، پولِت گُدار و اِوا گاردنِر، بارها موضوع عکاسی او بودهاند. آخرین بخش این نمایشگاه، مربوط است به فعالیتهای عکاسی من ری بعد از پایان جنگ جهانی دوم و بازگشت دوباره این هنرمند به پاریس در سال ۱۹۵۱. شهری که من ری تا زمان مرگش در سال ۱۹۷۶ در آنجا زندگی کرد. در این دوره، او به عکاسی رنگی رو آورد و عکسهای رنگی او، شامل پرترههایی است از چهرههای مشهور هنری فرانسه از جمله ژولیت گِرِکو، ایو مونتان و کاترین دونوو. کاترین دونوو در مورد تجربه همکاری خود با من ری چنین گفته است: «من خیلی دوست ندارم جلوی دوربین عکاسان ظاهر شوم اما می خواستم من ری را ببینم. او به عنوان یک عکاس و هنرمند سوررئالیست در فرانسه خیلی مشهور بود و خیلی مهم تلقی میشد. بودن در آتلیه او و دیدن اشیایی که او با دستش ساخت و تجربه دیدن هیجان او موقع عکاسی، برایم بسیار جالب بود». کاترین دونوو دربارۀ شخصیت من ری گفته است: «من خیلی کنجکاو بودم. او مرد خوب و خوشرویی بود اما خیلی حرف نمیزد. برخورد او خیلی نرم و آرام بود. طرز کار کردن او مرا به یاد بونوئل انداخت. او خیلی مرا راهنمایی نکرد، چون میتوانستی حس کنی که او از تو چه میخواهد و چه مسیری باید بروی.»
پرترههای من ری اغلب در نشریات معتبری مثل هارپرز، بازار و وُگ منتشر شده است. من ری، را علاوه بر عکاسی پرتره، باید از پیشگامان سینمای آوانگارد و اکسپریمنتال دانست. فیلمهای «بازگشت به خرد»، «سینمای بیمایه» (با همکاری مارسل دوشان)، «اماک باکیا» و «ستاره دریایی» از آثار آبستره و سورئال او محسوب میشود. فیلم تجربی «ستاره دریایی» (۱۹۲۸) یکی از مهمترین آثار آوانگارد سینمای جهان است که همزمان با تجربه سورئالیستی لوئیس بونوئل و سالوادور دالی در «سگ آندلسی» ساخته شد. تصاویر شاعرانه و رمزآلودی که من ری در این فیلم از پشت قابی شیشهای از آلیس پرین گرفته، بسیار شبیه پرترههایی است که او قبلا از لی میلر برهنه و اغواگر که در پشت قاب پنجره ایستاده، گرفته بود.
من ری همانند سورئالیستهایی چون بونوئل، رنه ماگریت و خوان میرو و با دیدگاهی فرویدی، به نقش ناخودآگاه در زندگی انسان توجه کرد و به تصویر تمایلات شهوانی انسان پرداخت. عکاسی به او این امکان را داد که بدن زن را دوباره تصویر کند و از دید کلاسیک فراتر رود. او مدلهای خود را در ترکیببندیها، تغییر شکل نور و سایهها، رنگها و قابها، جلوی دوربین خود نشاند. کار او تاکید روی سادگی و خودنمایی و برجسته کردن اروتیسم یک بدن، یک ژست و یک نگاه بود. من ری و دوستان سورئالیست و دادائیستاش، بدون شک، تصویر انقلابی و جدیدی از پاریس را به نمایش گذاشتند و هنر را از قید و بندهای سنتی آن رها کردند.