پردۀ نخست
در کتاب مقدس عهد عتیق، داستان جودیت، بیوهزنی زیبا و شجاع، برای نجات مردم شهر محاصرهشدهاش روایت میشود. او نقشهای میکشد تا هولوفرنس، فرماندۀ آشوری را به هلاکت برساند. جودیت به مخفیگاه دشمن نفوذ کرده و با کمک خدمتکار وفادارش، سر هولوفرنس را میبرد. با دیدن سر بریده فرماندهشان، نیروهای دشمن در وحشت فرو رفته و از شهر بتلویا میگریزند.
پردۀ دوم
سال ۱۶۱۲ پس از میلاد، فلورانس، دختری هفدهساله و نقاش توسط دوستِ پدرش مورد تعرض قرار میگیرد. شایعهای مبنی بر رابطۀ نامشروع او در شهر پخش میشود و دختر بیگناه به دادگاه کشانده میشود. برای اثبات بیگناهیاش حتی تحت شکنجه قرار میگیرد. در نهایت، متجاوز محکوم شده، اما پس از مدتی آزاد میشود. این تعرض، بدنامی و شکنجه، شعلههای خشم را در دل این دختر جوان برافروخته میکند و او شروع به کشیدن آثاری میکند که این کینه را به تصویر میکشد.
در نهایت، تابلوی «جودیت هولوفرنس را سر میبرد» خلق میشود. این اثر، که پس از چهار قرن هنوز هم تاثیرگذار است، نشان میدهد که هولوفرنس (که نمادی از متجاوز است) توسط یک زن سر بریده میشود؛ شکنجهای دائمی برای این گناه نابخشودنی که با هر بار دیده شدن تابلو تکرار میگردد. گفته میشود که این تابلو سنگبنای هنر فمینیستی در جهان است.
این هنرمند، آرتمیزیا جنتیلسکی، ۸ ژوئیه ۱۵۹۳ در رم متولد شد و سالِ ۱۶۵۶ در ناپل درگذشت. او نقاشی ایتالیایی با سبک باروک بود که امروزه بهعنوان یکی از نقاشان بزرگ تاریخ هنر شناخته میشود. او در کارهای خود از کاراواجو الهام گرفت و در دورهای که زنان نقاش به ندرت در جامعۀ هنری پذیرفته میشدند، توانست نخستین زن نقاشی باشد که به عضویت آکادمی هنرهای ترسیمی در فلورانس درآمد. نقاشیهای او موضوعاتی چون زنان در رنج، اسطورهها، داستانهای کتاب مقدس، قربانیان، خودکشی و مبارزه را به تصویر میکشید. وی یکی از معدود نقاشان زن زمان خود بود که جسارت پرداختن به موضوعات تاریخی و تمثیلی را داشت.
آرتمیزیا در سال ۱۶۰۵، سالی که مادرش پروودنسیا مونتونی در حین زایمان درگذشت، دوازده سال داشت. پدر در ابتدا هیچ آرزوی هنری برای تنها دختر خود نداشت، به جای آن، برای او زندگی بهعنوان راهبه را تصور میکرد. اما آرزوی و استعداد آرتمیزیا بهزودی خودشان را ابراز کردند. در زمانی که پازنده ساله بود، تحت نظارت پدرش، شروع به جذب روشهای کاراواجو کرد.
آرتمیزیا با ارائۀ صحنهای از داستان کتاب مقدس سوزانا، که در آن دو پیر شهوت زن جوانی را میکشند، زنی برهنه را به تصویر میکشد که با پیشرویهای دو لچر توطئهگر به حالت دفاعی درآمده است. این کار بیش از حد نبوی است و نشان میدهد که چگونه او علیرغم تحتالشعاع قرار گرفتن توسط مردان معاصر خود، نقاشیهای بینظیری را از منظر زنانه خلق کرد.
او بسیاری از آثار معروف خود را قبل از ۲۵ سالگی خلق کرد. آرتمیزیا در سنین پایین توسط پدر نقاشش، اوراتزیو جنتیلسکی، با هنر آشنا شد و برخی از شناختهشدهترین آثار او مانند «مدونا و کودک» و «سوسانا و بزرگان» در حالی خلق شدند که او تنها بیست و هفده سال داشت. از دیگر آثار شناختهشدۀ او، «خودنگاری بهعنوان تمثیل نقاشی» بود که آرتمیزیا برای خلق خودنگاره معروف خود دو آینه را در دو طرف خود و روبهروی یکدیگر قرار داد تا بتواند تصویر خود را از زاویهای که معمولاً نمیدید، نقاشی کند.
با وجود زندگی در دورانی که نقاشان زن بهراحتی در دنیای هنر پذیرفته نمیشدند، آرتمیزیا اولین زنی بود که به عضویت آکادمی هنرهای زیبا در فلورانس درآمد. یکی از شناختهشدهترین دوستان او از آکادمی، گالیله، ستارهشناس، فیزیکدان و مهندس معروف بود. آنها از طریق نامهنگاری با هم در تماس بودند. آرتمیزیا در بسیاری از آثارش از قوانین و یافتههای گالیله، مانند مسیر سهموی در پاشش خون استفاده کرد که از تاثیر این دوست دانشمند بر هنر او محسوب میشود.
اگرچه شناخت و قدردانی از آرتمیزیا تأخیری طولانی داشت، اما این فرد با ارادۀ قوی در ابراز خود، بالاخره موفقیت قابل توجهی را بهعنوان یک زن هنرمند کسب کرد. او بهعنوان نقاش برای دوکها، شاهزادگان، کاردینالها و پادشاهان، اولین زنی بود که به آکادمیا دل دیزاینو معتبر پذیرفته شد. همچنین آرتمیزیا به لندن سفر کرد و سقفی را برای ملکه نقاشی کرد. اورازیو جنتیلسکی، پدر آرتمیزیا، در لندن موفقیت زیادی کسب کرد و مورد علاقۀ شاه چارلز اول و همسرش ملکه هنریتا ماریا شد. او مأمور شد تا سقف سالن بزرگ خانۀ ملکه در گرینویچ را نقاشی کند. در سال ۱۶۳۸، آرتمیزیا به پدرش در لندن پیوست و به او در مأموریتش کمک کرد. تیم پدر و دختر در چرخۀ غنی و زیبای نٌه نقاشی به نام «تمثیل صلح» همکاری کردند که اکنون در خانۀ مارلبرو در لندن نصب شده است.
آرتمیزیا امروز همهجا حضور دارد. نیویورک تایمز او را «دختر محبوب این فصل» نامیده است. رمان جدید پرطرفداری بهنام «شور و اشتیاق آرتمیزیا» نوشتۀ سوزان وریلند منتشر شده و نمایشی دربارۀ او به نام «آبی لاجوردی، قرمز خونی» در تئاتر آفبرادوی اجرا شده است. همچنین چندین کتاب علمی، یک کاتالوگ ریزونه و دو رمان دیگر دربارۀ او نوشته شدهاند و یکی از آثار او حتی در طرح سریال Masterpiece Theatre با نام «بانوی نقاشیشده» با بازی هلن میرن حضور داشت. در سال ۱۹۹۷، او موضوع یک فیلم فرانسوی به نام «آرتمیزیا» بود.
آرتمیزیا جنتیلسکی در هنر فمینیستی معاصر جایگاهی ویژه دارد. نقاشی «جودیت که هولوفرنس را سر میبرد» همچنان الهامبخش و قدرتبخش است، این اثر توسط عدهای از منتقدان نشان دهندۀ هنر قدرت زنان و پیروزی آنان است و نشان میدهد که این نقاش پس از قرنها هنوز هم به تاثیرگذاری خود ادامه میدهد.
***
- Garrard, Mary D. “Artemisia Gentileschi: The Image of the Female Hero in Italian Baroque Art.” Princeton University Press, 1989.
- Bissell, R. Ward. “Artemisia Gentileschi and the Authority of Art: Critical Reading and Catalogue Raisonné.” Penn State University Press, 1999.
- Christiansen, Keith. “Orazio and Artemisia Gentileschi.” The Metropolitan Museum of Art, 2001.
- Treves, Letizia. “Artemisia.” National Gallery Company, 2020.
***
دسترسی به مطالب پیشین: