به مناسبت زادروز اینگمار برگمان / قدیسِ رانده‌شدۀ سینما

کمتر فیلم‌های خودم را نگاه می‌کنم. من خیلی زود عصبی می‌شوم و همیشه آمادۀ گریه‌کردن هستم… و غمگینم!… و این خیلی وحشتناک است.

اینگمار برگمان

چند سینماگر می‌شناسید که تصویرشان روی اسکناس‌های رایج یک کشور نقش ببندد؟ احتمالاً فقط یک نفر، اینگمار برگمان، که تصویر چهره‌اش روی اسکناس‌های دویست کرونیِ زادگاهش سوئد چاپ شده است. اسکناس یعنی جهانِ اقتصاد و دنیای اقتصاد هیچ‌گاه خیلی اهالی فرهنگ و هنر را جدی نگرفته است. اگر هم گاهی نقشی از هنرمندان و اهالی فرهنگ روی اسکناس‌ها رفته، بیشتر از شاعران، نویسندگان و گاه معماران یاد شده است و همین نکته نشانگر اهمیت و جایگاه یک فیلم‌ساز در اجتماع نیز است. طعنه‌آمیز آن‌که جهانِ سینمایی برگمان ارتباط چندانی با رویکرد اقتصادی و تجاری سینما نداشت. او هیچ‌گاه کارگردان پول‌ساز یا به‌لحاظ تجاری موفقی محسوب نشد. اما نقش و تأثیرگذاری او بر فرهنگ جامعۀ سوئد و معرفی فرهنگ و هنر سوئد در جهان فراتر از مناسبات اقتصادی یا استقبال تودۀ مردم از آثار سنگین و دیرفهم یک هنرمند قرار گرفت.

اما چرا برگمان چنین تأثیر عمیقی بر سینمای جهان گذاشته که او را یکی از مهم‌ترین فیلم‌سازان تاریخ سینما می‌دانند؟ سینما بازی‌های سرگرم‌کنندۀ فراوانی دارد؛ مثلاً بازی انتخاب بهترین فیلم‌های سال، دهه یا عمر از نگاه منتقدان. یکی از این بازی‌های جذاب، پاسخ فیلم‌سازان معتبر جهانی به این پرسش است: از کدام فیلم‌سازان تأثیر پذیرفته‌اید یا آن‌ها را الگوی خود در فیلم‌سازی می‌دانید؟ طبیعتاً فیلم‌سازان نسل‌ها و مناطق مختلف به فراخور سلیقه، آبشخورهای فکری، جهان‌بینی و رویکردهایشان در فیلم‌سازی، پاسخ‌های متنوعی به این سؤال می‌دهند. جالب است که تعداد زیادی از فیلم‌سازان در فهرست فیلم‌سازان محبوب و مرشدهای معنوی خود در سینما، نام برگمان را هم حتماً لحاظ می‌کنند. جالب‌تر از تعداد و تکرار نام برگمان، تنوع فیلم‌سازانی با رویکردهای یکسره متفاوت است. چطور ممکن است وس کریون (سلطان ژانر وحشت هالیوود) و نوری بیلگه جیلان بر سر یک فیلم‌ساز به توافق برسند؟

آن‌هم دربارۀ اینگمار برگمان! چگونه است که هم پیرمردهای هالیوود مثل فرانسیس فورد کاپولا و مارتین اسکورسیزی از برگمان به‌عنوان فیلم‌سازی که بر آنان تأثیر گذاشته، یاد می‌کنند و هم سرگئی پاراجانف و میشاییل هانکه؟ مگر می‌شود آثار فیلم‌سازی را هم چپ‌های نسل اول و دوم موج نو مثل اریک رومر، برتران تاورنیه و کلر دُنی بپسندند و هم راست‌گرایان شرق آسیا مثل پارک چان ووک و تاکشی کیتانو؟

دستاورد ماندگار برگمان و میراث او برای سینمای جهان چه بود؟ درباره‌اش می‌توان کتاب‌ها نوشت، اما اگر بخواهیم به‌صورت فشرده و بدون عمق لازم به دستاورد و میراث برگمان اشاره کنیم، باید گفت برگمان مؤلفه‌هایی مثل متافیزیک و فلسفۀ اگزیستانسیالیسم را به سینما افزود؛ چیزهایی که تا پیش از آن برای سینما نامفهوم و مبهم به‌نظر می‌رسیدند. برگمان بود که شهامت آن را داشت تا قرائتی تازه و متفاوت از مفاهیمی چون ایمان و مذهب ارائه دهد که با کلیشه‌های پیش از خود متفاوت بود. مذهب و لازمۀ آن، یعنی ایمان، نقش بسیار پررنگی در کودکی، اندیشه و تجربۀ زیستۀ برگمان ایفا کرده‌اند. باید پسر اسقف کلیسای پروتستان شهری دورافتاده در سوئد باشی و در کودکی بارها برای اهمال در فرائض دینی و تطهیر و رستگاری از سوی پدر تنبیه شده باشی تا بدانی «چون بید بر سر ایمان خود می‌لرزم» یعنی چه. برگمان جایی گفت نخستین بار در هشت سالگی ایمان خود را از دست داده بود. پدرش او را وامی‌داشت تا در تمام مراسم کلیسا حاضر باشد و او آموخت موسیقی و معماری کلیسا را دوست داشته باشد و از مرگ به معنای پایان زندگی نهراسد.

به جهانِ رمزآلود کلیسا، قوس‌های ماهرانۀ محراب، دیوارهای سنگی و خاکستری، نوری که از شیشه‌های رنگی سقف کلیسا به‌درون صحن می‌تابید، عشق می‌ورزید. جهان پیرامون را همچون نقاشی‌های کاراواجو می‌دید و در فضایی سیال و خیالی میان فرشتگان، قدیسین، اژدهایان، پیامبران، شیاطین و انسان‌ها غوطه‌ور بود. اما در بزرگ‌سالی فیلم‌هایی با تمِ پررنگ مذهبی ساخت که واتیکان آن‌ها را در صدر فهرست سیاه «فیلم‌هایی که مؤمنان نباید ببینند» قرار داد. به‌راستی که برگمان جمع اضداد است و در چنین بستر فکری پارادوکسیکال توانست مرزهای سینما در بیان مفاهیم ذهنی مثل ایمان، دین، مرگ، ناامیدی، جنون و علوم ماورائی را فرسنگ‌ها پیش ببرد.

برگمان در مصاحبه‌هایش بارها به این موضوع اشاره کرده که کودکی بسیار دشوار، سرشار از تنبیه، تحقیر و ترس را با پدری مستبد و خشن و مادری سرد و بی‌تفاوت گذرانده است. این رنج و محنت‌ها تأثیر عمیقی بر روحیۀ حساس، شکننده و هنرمندانۀ او گذاشته که بخشی از بازتاب آن را در فیلم‌های پرشماری که ساخته است، می‌بینیم. او تعبیر بسیار شاعرانه‌ای از این وضعیت دارد و مدعی است بارها یا از کلمات، کارها و شرایط سیلی خورده، یا به‌خاطر کلمات، کارها و شرایط.

با چنین پس‌زمینه‌ای، برگمان کوله‌باری عظیم و جان‌کاه از بی‌اعتمادی نسبت به نهادهای اجتماعی – از خانواده تا کلیسا – را با خود حمل کرده است. فیلم ساختن دربارۀ این نهادها (و همچنین انزوا و گوشه‌گیری جدی‌اش که تا واپسین روزهای عمر ادامه یافت) نوعی تراپی و تخلیۀ بخشی از اندوه و سرخوردگیِ ناشی از وضعیت نابسامان کودکی و نوجوانی‌اش بوده است. فیلم‌سازان پرشماری در سراسر جهان به نقد تندروی‌ها و خشک‌اندیشی‌های مذهبی پرداخته‌اند، اما به‌نظر نمی‌رسد کسی در این زمینه شهامت و ظرافت برگمان را نشان داده باشد. انگار که رادیکالیسم لائیکِ او در فیلم‌هایش به‌نوعی پاسخی بوده بر رادیکالیسم مذهبی پدرش که بر پرهیزکاری و تنزه‌طلبی افراطی مورد نظر کلیسای لوتری پافشاری می‌کرده است.

برگمان به‌ویژه در فیلم‌های اولیه‌اش همچون شوالیه‌ای تا بن دندان مسلح به نبرد کهن‌الگوهای جهان مسیحیت و برداشت‌های قرون وسطایی از آن می‌رود. او می‌کوشد تابوها را یک‌به‌یک بشکند و راه را برای نقد بنیادگرایی‌های دینی در سینمای اروپا باز کند. اروپای تازه سربرآورده از آتش جنگ خانمان‌سوز دوم جهانی در سال ۱۹۵۷ را تصور کنید؛ فیلمی ساخته می‌شود که در صحنه‌ای از آن، یک شوالیه بازگشته از جنگ، در ساحلی سنگی با فرشتۀ مرگ روبه‌رو می‌شود و بر سر جان خود با او شطرنج بازی می‌کند. چنین صحنه‌ای در فیلم مُهر هفتم، توفانی اعتقادی در سینمای اروپا و محافل مذهبی به‌وجود آورد. اگر امروز این صحنه تأثیر چندانی روی مخاطب جوانی که تاکنون فیلم را ندیده، نمی‌گذارد، شاید به دلیل مسیری است که هفتاد سال قبل برگمان پیموده و معبر را باز کرده است.

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
مازیار فکری ارشاد
مازیار فکری ارشاد
متولد ۱۳۵۱، دانش آموخته‌ی علوم سیاسی نویسنده، منتقد و مترجم سینمایی. آغاز فعالیت حرفه‌ای مطبوعاتی از سال ۱۳۷۸. همکاری با روزنامه‌ها و نشریات سینمایی از جمله فیلم، فیلم نگار، دنیای تصویر و فیلم امروز. سردبیر سابق ماهنامه‌ی ۲۴ و ماهنامه‌ی سینما اعتماد. مدیر سینماتک خانه سینما کتاب‌ها: و خداوند شبان من است: درباره فیلم بوتیک. نشر مهرگان خرد، ۱۳۹۴ ترجمه‌ی رمان ماجرای تمبر نارنجی نوشته‌ی هاوارد فاست. نشر فلامینگو، ۱۳۹۸ سینماگران قرن ۲۱، جلد اول: نوری بیلگه جیلان. نشر چتر، ۱۴۰۰ سینماگران قرن ۲۱، جلد دوم: آندری زویاگینتسف. نشر چتر، ۱۴۰۰ مگس‌های سبز چاق و یک نمایشنامه دیگر. نشر یاد آرمیتا، ۱۴۰۱ ترجمه‌ی رمان «مخمصه۲» نوشته‌ی مایکل مان و مگ گاردینر. نشر یاد آرمیتا ۱۴۰۲

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights