از گیاه‌خواری تا وگنسیم / درباره «دوازده پرسش از گیاه‌خواران اخلاقی» اثر شری اف. کُلب

دلایل خوب زیادی برای خواندن کتاب «دوازده پرسش از گیاه‌خواران اخلاقی» اثر شری اف. کُلب وجود دارد. اول این که نثرش بسیار شیوا است. دوم این که نویسنده‌اش، شری کُلب، استاد رشته‌ی حقوق و دستیار قضایی هری بلکمون، دادرس صاحب‌نام دیوان عالی آمریکا، هم در اصول منطق تبحر دارد و هم در منطقی بودن. در این کتاب خبری از تعصب و تندروی نیست. این یعنی استدلال‌هایش ذهن هر کسی را درگیر خواهد کرد. اگر همین حالا گیاهخوار (وجترین) هستید و می‌خواهید گام منطقی بعدی‌تان را بردارید و وگن شوید، دلایل بسیار خوبی برای این کار هست که شری کُلب همه‌اش را با شما در میان می‌گذارد. درست است که شیر و تخم مرغ، در ظاهر، فرسنگ‌ها با خشونت مستقیمی که در گوشت قرمز می‌بینیم فاصله دارند، اما آیا عیان نبودن یک خشونت چیزی از خشونت‌باری‌اش کم می‌کند؟ کُلب چنین نظری ندارد. استدلال‌هایش قانع‌کننده است.

شری کُلب، محقق و نویسنده‌ی پرکار حقوق حیوانات و نابرابری‌های جنسیتی بود و همواره در مورد بی‌عدالتی چه علیه انسان‌ها و چه علیه حیوانات سخن می‌گفت. از کالج کلمبیا با بالاترین نمرات، مدرک کارشناسی‌اش را دریافت کردو دکترای حقوق‌اش را از دانشکده‌ی حقوق هاروارد اخذ کرد. او از سال ۲۰۱۹ تا زمان مرگش در سال ۲۰۲۲ استاد حقوق در دانشکده‌ی کرنل بود و در آن‌جا به تدریس حقوق حیوانات، ادله و آیین دادرسی کیفری اشتغال داشت. همچنین پیش از پیوستن‌اش به دانشکده‌ی حقوق کرنل، استاد دانشکده‌ی حقوق دانشگاه راتگرز بود و در آن‌جا تدریس می‌کرد و استاد مدعو دانشکده‌‌ی حقوق دانشگاه پنسیلوانیا و دانشکده‌ی حقوق کلمبیا نیز بود. کُلب تقریباً از ۱۰ سال پیش از مرگش در حدود سال ۲۰۱۲ پس از آگاه شدن در مورد خشونتِ صنعت لبنیات و رفتار وحشیانه‌ای که با حیوانات می‌شود وگن شد. او به خاطر فعالیت‌هایش در زمینه وگنیسم و ​​حقوق حیوانات شناخته شده و کتاب «دوازده پرسش از گیاه‌خواران اخلاقی» او سهم قابل توجهی در بحث فلسفه‌ی وگن و مفاهیم عملی آن داشته است. این کتاب به دلیل رویکرد منطقی و همدلانه‌اش در پرداختن به انتقادات متداول از وگنسیم مورد تحسین قرار گرفته. او رِسِپی مخصوصی برای تهیه‌ی سوپ وگن ماتزو داشت و در روز جهانی ملل متحد، غذاهای سنتی یهودی وگن را در میان همکلاسی‌های فرزندانش در مدرسه‌ی ابتدایی توزیع می‌کرد.

استدلال وگنسیم و البته شری کُلب در این کتاب از سه بخش تشکیل می‌شود: سلامتی، محیط زیست و حیوانات.

سلامتی: محصولات لبنی به طور خاص برای سلامتی مضر است. اگرچه مردم معمولا آن‌ها را، به خاطر تبلیغات موفقِ صنعت لبنیات، غذاهای سالمی در نظر می‌گیرند. تی. کالین کمبل، استاد ممتاز بازنشسته‌ی زیست‌شیمیِ تغذیه از دانشگاه کرنل، مستندات کاملی در این‌باره گردآورده است که پروتئین اصلی حیوانی-کازئین-جزء مهم‌ترین عوامل سرطان‌زای شناخته‌شده برای انسان‌ها است.

محیط زیست: تاثیرات زیست‌محیطیِ دامداری آهسته اما پیوسته، نظر عموم مردم را به خودش جلب کرده است. در سال ۲۰۰۶، سازمان خوار‌ و بار و کشاورزیِ ملل متحد گزارشی منتشر کرد تحت عنوان «سایه‌ی بلند احشام». این سازمان در این گزارش دامداری را عاملی چشمگیر در گرمایش جهانی و همین‌طور آلودگی هوا و آب عنوان کرد. احشام و فراورده‌های جنبی‌شان باعث و بانیِ ۵۱ درصدِ انتشار گازهای گلخانه‌ای‌اند، رقمی که برق از سرِ آدم می‌پَراند.

حیوانات: بیشتر مردم درک و فهم روشنی ندارند از این که حیواناتی که برای کشتار زایانیده می‌شوند و پرورش می‌یابند زجرهای زیادی را از سر می‌گذرانند. مردم نمی‌دانند حیواناتی هم که برای شیر و تخم مرغ پرورش می‌یابند به اندازه‌ی حیوانات گوشتی یا بیشتر از آن‌ها زجر می‌کشند و در پایان سرنوشت همگی‌شان به وحشت کشتارگاه ختم می‌شود.

یکی از سوالاتی که شری کُلب در این کتاب به آن می‌پردازد این است: پس تکلیف گیاهان چه می‌شود؟

شری کُلب توضیح می‌دهد که گیاهان نه مغز دارند و نه دستگاه عصبیِ مرکزی، یعنی همان چیزی که بسیاری حیوانات(شامل پستانداران، پرندگان و ماهی‌ها) از طریقش درد، لذت و عواطف‌شان را تجربه می‌کنند. علاوه بر این، شواهدی نداریم که نشان دهد گیاهان از زندگی‌شان تجربه‌ی سوبژکتیو و اول شخص دارند. اگر باور دارید که گیاهان رنج می‌کشند، آن وقت وظیفه دارید مشارکت‌تان را در رنج دادن و کشتنِ گیاهان به حداقل برسانید. برای پرورش حیوانات، باید گیاه پرورش دهیم تا غذای حیوانات را با آن تامین کنیم. در واقع، بخش اعظم غلات و گیاهان دیگری که در حال حاضر در ایالات متحده پرورش می‌یابند صرف تغذیه‌ی‌ میلیاردها حیوانی می‌شود که مردم هر ساله مصرف می‌کنند اما اگر به جایش مستقیما از گیاهان تغذیه کنیم و پرورش حیوانات و کشتارشان را کنار بگذاریم، از مرگ بیشتر گیاهانی که اکنون برای تامین غذای حیوانات می‌کشیم(علاوه بر خود حیوانی که کشته می‌شود) جلوگیری می‌کنیم. به سخن دیگر، خوردنِ حیوانات پرورش‌یافته در دامپروری‌ها باعث کشته شدن تعداد بسیار بیشتری از گیاهان می‌شود تا خوردن مستقیم گیاهان. احساس درد در حیوان زبان‌بسته هیچ کمتر از آدمیان نیست. دستگاه عصبی و اندام‌هایش مشابه دستگاه عصبی و اندام انسان‌هاست و ضجه‌ها و ناله‌هایش، وقتی بدنش تحت تجربه‌ای زجرآور قرار می‌گیرد، هرچند نمی‌تواند آن را با زبان و گفتار انسانی بروز دهد، گواه محکمی است برای‌مان که دارد درد می‌کشد؛ درست مانند ضجه‌ها و ناله‌های انسانی که زبانش را نمی‌دانیم. وقتی ما و دیگر حیوانات درد را تجربه می‌کنیم، رنج می‌کشیم و می‌توانیم بی‌درنگ بگوییم: از تجربه‌ی رنج کشیدن متنفرم، پس می‌کوشم از تحمیل این تجربه به موجودات دیگر بپرهیزم. به طرز عجیبی، توضیح چرایی تمایل موجودات به کشته نشدن به دلایلی دشوارتر است. وحشت‌زدگی و درماندگی، وضعیت معمول حیوانات در کشتارگاه‌ها است و ناله‌های رنج‌آمیزشان جای تردید در زجر کشیدن این حیوانات باقی نمی‌گذارد.

یکی دیگر از سوال‌های مهمی که در این کتاب مطرح می‌شود این است که «تکلیف سلامتی‌مان چه می‌شود؟» از نظر شری کُلب شایع‌ترین و فراگیرترین باور غلط درباره وگنیسم و تغذیه در پرسشی خلاصه شده است که احتمالا هر فرد وگنی بالاخره آن را از زبان یکی می‌شنود: «پروتئین بدنت را از کجا تامین می‌کنی؟» دریافت پروتئین کافی برای وگن‌ها آسان است. مثلا فقط همین چند منبع غنیِ پروتئین گیاهی را در نظر بگیرید: سویا، حبوبات، سبزیجات، توفو، بلغور جوی دو سر. این تصور که حتما باید محصولات حیوانی بخوریم تا پروتئین کافی دریافت کنیم، نه تنها غلط است، بلکه می‌تواند خطرناک هم باشد. با تمرکز روی خوردنِ پروتئین کافی یادمان می‌رود که ممکن است بیش از حد پروتئین بخوریم. پروتئین‌های اضافی برای استفاده‌های بعدی در بدن‌مان باقی نمی‌مانند. ترکیب‌های نیتروژن ـ هیدروژن موجود در پروتئین را در عوض از طریق ادرار دفع می‌کنیم. این فرایند باعث می‌شود کبد و کلیه‌های‌مان را در معرض مقادیر زیادی از ضایعات نیتروژنی قرار دهیم. پروتئینِ حیوانی بارِ سنگینی بر دوش کبد برای سم‌زدایی می‌اندازد و این ضایعات نیتروژنی تولید شده سمی‌اند. با هر بار خوردن غذاهایی که پروتئینِ حیوانی زیادی دارند، سطح این سموم متابولیک در خون بالا می‌رود و با خودش سطح اوریک اسید را افزایش می‌دهد. به بیان دیگر، رژیم وگن خیلی راحت نیازمان را به پروتئین برآورده می‌کند و رژیمی که پروتئین حیوانی زیادی دارد می‌تواند بدن‌مان را مسموم کند.

چرا به گیاه‌خوار شدن بسنده نکنیم؟

بسیاری از ما تصور می‌کنیم مصرف شیر به اندازه سیب یا یک مشت تخمه کدو بی‌آزار است، چون این باوری است که دائما از همان اولِ کودکی به خوردمان داده‌اند. گاوهای عروسکی که برای بچه‌ها ساخته می‌شوند، معمولا پستان‌هایی ورقلمبیده دارند، گویی حالت طبیعی و همیشگی غدد پستانی‌شان است که از شیر پُر باشند. چنین برداشت‌‌هایی از گاوهای شیرده، تا دوران بزرگسالی با اکثرمان باقی می‌مانَد، تا حدی به دلیل این که کتاب‌های درسیِ دوران دبیرستان و واحدهای زیست‌شناسیِ دانشگاه تلاش چندانی برای اصلاح آن نمی‌کنند اما گاوها شیرده به دنیا نمی‌آیند. بدنِ گاوهای مونث، مثل همه‌ی پستاندارانِ مونث از جمله زنان، طیِ واکنشی پیچیده به بارداری و زایمان تولید شیر می‌کند. تولید شیر یا شیرآوری، فرایندی است که در آن پستاندار مستقیما از بدنش غذایی خوش‌هضم برای نوزادش فراهم می‌کند. شیرِ حیوانِ مادر، حاویِ ترکیبی بی‌کم و کاست از چربی، قند، پروتئین و ریزمغذی‌ها برای نوزادِ گونه‌ی اوست. گوساله‌های مونث مثل هر پستاندارِ دیگری پا به این دنیا می‌گذارند: آن‌ها تشنه‌ی خوردن شیر مادرشان هستند، بی‌‌آن‌که خودشان قادر به تولید شیر باشند. دامداران لبنی که می‌خواهند از گاوها شیر به دست بیاورند، باید ابتدا آن‌ها را باردار کنند و البته این دقیقا کاری است که انجام می‌دهند. دامداران لبنی مرتبا و به اجبار گاوهای شیری را در آن چه بعضی‌ها محفظه‌ی تجاوز می‌نامند قرار می‌دهند؛ دستگاهی که حیوانات را هنگام لقاح بی‌حرکت نگه می‌دارد. وقتی بچه گوساله به دنیا می‌آید، با شور و اشتیاق از پستان مادرش شیر می‌خورد و مادرش نیز با همان جدیت، در حالتی محافظت‌کننده در کنار بچه‌اش می‌ایستد و به او شیر می‌دهد. بدن گاوها مثل بقیه‌ی پستانداران، از جمله انسان‌ها، حین بارداری و زایمان، هورمون‌هایی تولید می‌کند که طبیعتا آنان را شدیدا به بچه‌های‌شان دلبسته می‌کند. اگر دخالتی صورت نگیرد، گاو مادر ۹ تا ۱۲ ماه به بچه‌اش شیر می‌دهد. وقتی گوساله‌های‌شان را مدت کوتاهی پس از تولد از آنان می‌گیرند، گاوها نعره می‌زنند که گاهی بی‌وقفه تا روزها به طول می‌انجامد و رفتاری از خود نشان می‌دهند که به وضوح از درماندگی و غم و اندوه‌شان حکایت می‌کند: مثل بی‌میلی به غذا و تمایل به چرخیدن حوالی مکانی که آخرین بار گوساله‌های‌شان را آن‌جا دیده‌اند. گاوهای دیگرِ گله، چنان‌چه امکانش را از آنان سلب نکرده باشند، غالبا زمان بیشتری با مادری که تازه بچه‌اش را از دست داده می‌گذرانند و به او تسلی می‌دهند. گذشته از آن، وقتی گاوها را که در حالت عادی حیوانات آرامی هستند، به زور از گوساله‌های‌شان جدا می‌کنند، سراسیمه می‌شوند و گاهی رفتارهای خشونت آمیز از خود نشان می‌دهند. وقتی دامدار بچه گوساله را از مادرش جدا می‌کند، شیرِ مادر را با دست یا دستگاه می‌دوشد تا به محصولات لبنی که ما انسان‌ها مصرف می‌کنیم تبدیل شود. دامداران لبنی برای تضمین تولیدِ شیرِ بیشتر، پس از مدت کوتاهی دوباره گاوهای‌شان را باردار می‌کنند فرایندی که همچون همیشه، برای گاوِ مادر به مصیبت می‌انجامد، چراکه می‌باید ربوده شدنِ بچه‌هایش را یکی پس از دیگری نظاره کند. وقتی گاوها به مرحله‌ای می‌رسند که دیگر قادر به تولید شیر کافی برای تامین تقاضای مصرف‌کنندگان و در نتیجه تامین سود مالی نباشند، دامدار آنان را، مثل یک یک گوساله‌های مذکری که به دنیا آورده‌اند، به کشتارگاه می‌فرستند.

چرا مردم این‌قدر از وگن‌ها سوال می‌پرسند؟

سوالاتی که دوستان، خانواده و فامیل و حتی غریبه‌ها از یک تازه وگن می‌پرسند ممکن است گاهی توهین‌آمیز یا تحقیرآمیز بنماید و سوال بزرگ و ناگفته‌ای را در ذهنش ایجاد کند: چرا غیر وگن‌ها اینقدر سوالات اخلاقی، فلسفی و تغذیه‌ایِ چالش‌برانگیز از من می‌پرسند؟ چرا مرا بابت زیستن به سبکی که منعکس‌کننده‌ی ارزش‌هایم است بازخواست می‌کنند؟ آن‌چه تا پیش از این صرفا انتخابی بر مبنای طعم و ذائقه بود، حالا ماهیتش عوض می‌شود و با مباحث اخلاقی در می‌آمیزد؛ این تغییر ماهیت می‌تواند برایش ناخوشایند و اذیت‌کننده باشد. ممکن است همان احساسِ بازخواست‌شدنی به او دست دهد که معمولا وگن‌ها در برابر چرا پرسیدن‌های دیگران تجربه می‌کنند. شاید به خاطر همین باشد که یکی از اولین سوالاتِ رایجی که پرسیده می‌شود، می‌خواهد دریابد این انتخاب بر مبنای سلامت اتخاذ شده یا اخلاقیات. انتخابی که بر مبنای اخلاقیات گرفته شده است تلویحا انتخاب‌های‌های دیگران را به لحاظ اخلاقی زیر سوال می‌برد.

اِشکال محصولات دامداری‌های حیوان‌دوست چیست؟

در نگاه اول شاید انتظار نرود رویکرد دامداریِ حیوان‌دوست که در آن حیوانات قادر به گشت و گذار در هوای آزاد و برقراری ارتباط با همنوعان خودند تا وقتی موعد کشتارشان فرا رسد، مناقشه‌ای برانگیزد. آدولف هیتلر هنگام تعیین روش اجرای راه حل نهایی علیه یهودی‌ها به دنبال انسان‌دوستانه‌ترین شیوه برای ریشه‌کن کردن‌شان می‌گشت. به او گفتند خفگی با گاز سمّی از همه انسان‌دوستانه‌تر است و او نیز استفاده از گاز سمّی را تایید کرد. درست مثل اتاق‌های گاز، واقعیت کشتار حیوانات به هیچ وجه انسان‌دوستانه نیست. اصلا چطور می‌خواهد انسان‌دوستانه باشد؟ وقتی هدف این است که جان میلیون‌ها یا میلیاردها بی‌گناه با کمترین هزینه گرفته شود، شیوه‌ی اجرایش نمی‌تواند در هیچ معنایی شفقت‌آمیز باشد. در همه‌ی دامداری‌ها، حتی حیوان‌دوست‌ترین‌شان، اندام حیوانات را بدون بی‌حسی قطع می‌کنند، به آنان درد تحمیل می‌کنند، عزیزان‌شان را می‌کشند و در نهایت جان خودشان را هم وقتی نگه داشتن‌شان در مجموع هزینه‌برتر از کشتن‌شان شود می‌گیرند.

خیانت به حیوانات

 دومین دلیلی که برای مصرف نکردنِ محصولات حیوانی ،حتی از حیوان‌دوست‌ترین دامداری‌ها سراغ داریم بر می‌گردد به خیانت و از دست دادن چیزی گران‌بها. مرغ یا گوسفند یا گاوی که از زندگی نسبتا آسوده‌ای برخوردار بوده است احتمال دارد به طور کلی، به انسان‌ها و به طور خاص به کسانی که غذایش را فراهم کرده‌اند و از او مراقبت کرده‌اند اعتماد کند. این حیوان خبر ندارد او را برای بهره‌کشی و کشتار به دنیا آورده‌اند. وقتی زمان کشتار حیوانی فرا می‌رسد آن‌چه رخ می‌دهد خیانتی عمیق به اعتمادِ حیوان است. کسانی که داشتند نقش مراقبت‌کنندگان این حیوان را بازی می‌کردند ناگهان به قاتلانش بدل می‌شوند. در رمان «هرگز ترکم مکن» اثر کازوئو ایشی‌گورو، راویِ داستان دنیایی را توصیف می‌کند که در آن برخی انسان‌ها(موسوم به اهداکنندگان) را با هدف تامین اندام‌های مورد نیاز بدنِ مردم به دنیا می‌آورند. در نهایت هر یک از این اهداکنندگان خواهد مرد، چه روی میز جراحی(مثلا وقتی قلب‌شان را به کسی دیگر پیوند می‌زنند) یا بنابر عوارضِ اهدای اندام‌های کمتر حیاتی. این کودکان ابتدا اطلاعی نداشتند جامعه آنان را به چشم ذخایری از اندام‌های انسانی می‌بیند که قرار است برای تامین نیاز مردم از آن‌ها بهره‌بردای شود. حتی وقتی هم از سرنوشت نهایی‌شان باخبر شدند، شایعه‌ای به گوش‌شان خورد که اگر دو اهداکننده عاشق هم شوند، از اهدای اندام‌های بدن‌شان عفو می‌شوند تا با این آزادی، رابطه‌ی عاشقانه‌شان را دنبال کنند. ستم اول عبارت است از واداشتن همه‌ی اعضای این گروه به جراحی‌های ناخواسته و سرانجام مرگ برای تامین نیازهای دیگران. ستم دوم بر می‌گردد به خیانت نهفته در بزرگ کردن کودکان به گونه‌ای که احساس دوست داشته شدن و ارزشمند بودن کنند و سپس گرفتن جان‌شان برای استخراج اندام‌های‌شان. حیوان‌دوستان‌‌ترین دامداری‌ها نیز مرتکب این نوع از خیانت می‌شوند.

شری کُلب در پایان کتابش می‌گوید: «من نمی‌توانم به همه سوالاتی که در قالبِ «چرا وگن هستی» مطرح می‌شود پاسخ دهم، اما کاری که از دستم بر می‌آید و کاری که از دست همه‌ی وگن‌های اخلاقی بر می‌آید، درمیان گذاشتن سرگذشت خودمان است؛ توضیح این که ما خودمان نیز تا مدتی نه‌چندان قبل‌تر، با عینک غیروگن به دنیا می‌نگریستیم، اما متوجه چیزی شدیم که زندگی‌مان را بی‌اندازه بهتر کرد. دلیل این که به توانایی مردم در اِعمال تغییرات اساسی در زندگی‌شان ایمان داریم این است که خودمان دست به چنین کاری زده‌ایم و می‌دانیم که نه از کسی بهتر هستیم و نه با اراده‌تر و صالح‌تر. دریافته‌ایم بهترین شیوه‌ی زیستن مطابق با ارزش‌هایی که مدت‌ها پیش از وگن شدن‌مان پیروشان بودیم(اخلاقیات مبتنی بر شفقت در قبال همه‌ی موجودات زنده‌ی حس‌مند) از طریق حذف حتی‌الامکانِ خشونت از آشپزخانه، پوشاک و زندگی‌مان به دست می‌آید.»

این کتاب از سوی نویسندگان و متخصصان مختلف در این زمینه، از جمله جیمز مک ویلیامز، روری فریدمن، گری ال فرانسیون، جاناتان بالکامب و ملانی جوی تحسین شد و همگی به اتفاق رویکرد متفکرانه و جذاب آن را در دفاع از وگنسیم ستود‌ند.

شری کُلب در مصاحبه‌ای با مایکل دورف، در مورد کتاب مشترک‌شان با عنوان «قلب‌های تپنده: سقط جنین و حقوق حیوانات»، تشابهات بین حقوق حیوانات و جنین را بررسی و پیامدهای اخلاقی هر دو موضوع را روشن کردند.

در مصاحبه‌ی‌ دیگری، کُلب به این موضوع پرداخت که چگونه هویت یهودی و قهرمانی پدرش در جریان هولوکاست بر حمایتش  از حقوق حیوانات و عدالت اجتماعی تأثیر گذاشت. او گفت که تجربیاتش، دیدگاه او را در مورد پیگیری عدالت شکل داده است. در کلاس‌های درسی‌ کُلب، حقوق حیوانات یعنی تاکید بر جنبه‌های فلسفی و اخلاقی حقوق آن‌ها به عنوان موجوداتی ذی شعور اهمیت بسیاری داشت.   شری کُلب در ۲۵ اوت ۲۰۲۲ چشم از جهان فرو بست. صدایش قدرتمند بود و با رفتنش خاموش نخواهد شد.

 «دوازده پرسش از گیاه‌خواران اخلاقی» اثر شری اف. کُلب  توسط نشر کرگدن و با ترجمه‌ی محمد رسول علی‌زاده اصلی به تازگی منتشر شده است.

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
شیوا اخوان راد
شیوا اخوان راد
مترجم و روزنامه نگار حوزه ادبیات و سینما

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights