پورنوگرافیِ مشق شب / نظری به مشق شب ساخته‌ی عباس کیارستمی

یک. کارکرد پورنوگرافی، برانگیخته‌گی است -از طریق نمایش بی‌واسطه موضوع. اکنون تصور کنید یک محصول پورنوگرافیکِ بدون صدا را به تماشا نشسته‌اید. بی‌تردید، محصول بازدهی خود را از دست خواهد داد. در این صورت است که ماهیت افزارواره‌ی هم‌آغوشی و بدن‌های کوک‌شده‌ی بی‌جانِ عریان، عیان می‌شود. صدا در محصولِ پورنوگرافیک به‌مثابه یک پوششِ هیجان-نما عمل می‌کند حال آن‌که «هیجان»، برآمده از احساس آدمی است و آدم‌های ماشینی در پورنوگرافی چندان تمایلی به بروز احساس خود ندارند. این تعبیر را می‌توان برای یکی از صحنه‌های واپسینِ مشق شب به‌کار برد. وقتی پورنوگرافیِ سرود مذهبی توی حیاط توسط ناظم خوانده شده و بچه‌ها -که هیچ ایده‌ای از آن‌چه می‌شنوند ندارند- مکانیکی تکرارش می‌کنند. هوشمندی فیلم امّا آن‌جاست که صدای هم‌خوانی کودکان با نوحه‌خوان را قطع می‌کند تا تصویری بی‌کارکرد از یک موقعیت مکانیکی را تصویر کند. در این لحظه است که می‌توان متوجه شد این کودکان در معرض تجاوز به حریم خود هستند -چونان ابژه‌های جنسی یک محصول پورنوگرافیک. آنان نه تنها تمایلی به نوحه‌خوانی ندارند که بازی‌گوشی کودکانه‌شان باعث به‌هم خوردن نظم مدرسه شده است. مشق شب نه درباره تکالیف مدرسه و نه یک «تحقیق مصور» که فیلمی است درباره فشاری که بر کودکان وارد می‌شود و آنان را بدل به ماشینی‌هایی بدون فکر، بدون جان و بدون هدف کرده است.

راهبرد کیارستمی امّا چیزی فراتر از نمایش پورنوگرافی مذهب و فشاری است که تکالیف مدرسه بر کودکان وارد کرده؛ بلکه او خود این فشار را از طریق مصاحبه -بخوانید بازجویی- به بچه‌ها وارد می‌کند. هر کودک، با ترس در اتاق تاریک وارد می‌شود و آن‌چه تجربه می‌کند چیزی جز هراس نیست. کارگردان با عینک تیره، میزی بزرگ میان او و بچه‌ها (بخوانید مجرم) و دوربینی -نسبت به کودک- غول‌آسا و اتاقی تنگ که تنگنای موقعیت را می‌رساند. تأکید مداوم بر دوربینی که فیلم می‌گیرد سعی دارد بیننده را نیز در فشار بازجویی قرار دهد.

مشق شب کیارستمی

همین راهبرد است که مشق شب را به جایگاه فیلمی روان‌کاوانه می‌رساند. او از طریق فرمی که برای اثرش اتخاذ کرده، فشار را هم به ابژه (بچه‌ها) و هم به سوژه (بیننده) وارد می‌کند تا مخاطبش را نسبت به تجاوزی که صورت می‌پذیرد آگاه سازد. در عین حال پرسش‌های کیارستمی درباره زندگی شخصی کودکان، نشان می‌دهد این فشارها از طریق نهاد خانواده نیز وجود دارد؛ بنابراین با کودکانی سروکار داریم که چه در خانواده و چه در مدرسه، ابژه‌های ناکام و ویران‌شده‌ای هستند. «مارکس»، خانواده، مدرسه و زندان را نهادهای سرکوب می‌خواند و هیچ بعید نیست نسلی که در فیلم دیده می‌شود سر از نهاد سوم درآورده باشد. مشق شب درباره یک نسل‌کشی است. و دارد در دل آشوب، این نکته را هشدار می‌دهد.

دو. «کیارستمی برای بزرگ ترها اما درباره بچه ها فیلم می سازد و وقتی کسی مخاطبش بچه ها نیستند، نمایش فیلم هایش در بخش کودکان و نوجوان چه معنایی می تواند داشته باشد؟» این سؤال را «مرتضی آوینی» در نقدی منتشر کرده است. طرح این پرسش به عنوان مدخل تعمق در فیلم، ناشی از رویکرد بدوی منتقد است که همواره قواعد دیکته‌شده‌ را معیار نقد هر نوع فیلمی می داند. در صورتی که نقطه عزیمت فیلم نسبت به نشان دادن هراس‌های نسل نو در مشق شب، همین پارادوکس است؛ فیلمی است درباره بچه‌ها امّا در عین حال فیلمی است درباره نابودی جهان کودکانه توسط بزرگ‌ترها؛ جهانی که با یک تصمیم غلط از سوی دیگران به ویرانی می‌کشد و کیارستمی دقیقاً در صدد نشان دادن راه‌یابی جهان کودکان به دنیای پست بزرگ‌ترهاست؛ دنیایی که آدم ها در آن برای حفظ منافع خود دست به کثافت می زنند، دروغ می‌گویند و ریا می‌کنند. مشق شب درباره خشونت پنهانی است که از طریق نهاد سرکوب به نسل تازه انتقال و راه به دنیای کودکان باز می‌کند. فیلم نه صرفا «برای بزرگ‌ترها» است و نه «درباره کودکان»، بلکه درباره سیر تبدیل سفیدی به سیاهی، پاکی به پلیدی است. مشق شب درباره فشاری است که آدم‌های زیر سلطه متحمل می‌شوند و چه بسا برای رهایی از این بار سهمگین، نفس خود را به سنگینی دروغ می آویزند که خود نوعی خشونت است. با این حساب دستاورد فرم فیلم که فشار و سنگینی را القا می‌کند، دروغ‌گویی بچه‌هاست. این نسل در ابتدای راه، جای آموزش و پرورش، دروغ‌گویی را می‌آموزند. کیارستمی از کودکی می‌پرسد: «کارتون را بیش‌تر دوست داری یا مشق؟» و کودک با پوشش معصومیت می‌گوید: «مشق»! به‌نظر می‌رسد فیلم کیارستمی بیش از حد تصور در مسائل عمیق شده و پیش‌بینی که نه، نابودی نسل آینده -توسط خانواده و نهاد حاکمیت- و بدل شدن به موجوداتی خطرناک را پیش‌گویی کرده است. از سوی دیگر این تفسیر را می‌توان از فیلم بیرون کشید که خانواده به‌‍مثابه مردم و حکومت چه‌قدر با یک‌دیگر شباهت دارند! چیزی شبیه به ربان سفید میشاییل هانکه که در آن نیز، اجتماع مذهبی و خانواده عامل بروز فاشیسم بودند. مشق شب دارد توضیح می‌دهد که چگونه یک جامعه قادر است فاشیسم را در خود پرورش دهد. از این روی، اشارات به تنبیه بدنی در خانواده و مدرسه و اشارات مذهبی به عنوان شمایلی از حاکمیت، نقش اساسی در پیش‌برد فیلم دارد. یکی از آن فیلم‌هایی است که می توان به خوبی تاثیر اقتصاد دوران جنگ را بر کودک به‌مثابه نسل جدید مشاهده کرد. چنین پرداختی مانند سرنگی عمل می کند که خشونت سیستماتیک را آرام‌آرام به فیلم تزریق کرده و در انتها تصویر هولناکی از اجتماع آینده را ارائه می‌دهد. در عین حال، کیارستمی در میانه‌ی این اجتماع فاشیستی با دو پدر (عامل سرکوب در یک جامعه‌ی مردانه) گفت‌وگو می‌کند. نخستین، فردی است دنیادیده که به فشار واردشده بر کودکان تأکید می‌کند و سعی در تحلیل دارد. او بیگانه‌ای است که در میان جمع و دوربین کیارستمی نیز چندان جدی‌اش نمی‌گیرد. انگار که پزشکِ جوان است در برابر جمع دیوانه‌گان در ربان سفید. و دیگر مصاحبه‌ با پدری است که به‌نظر خطرناک می‌آید و پشت ظاهر خندانش، هیولایی نهفته -همانی است که فرزندش را بیش از باقی بیمار کرده تا جایی که کودک بدون حضور دوستش (مولایی) توان صحبت ندارد. دقّت کنید که پسرک چطور ناگهانی می‌زند زیر گریه. مشق شب چنین بی‌واسطه نمایان‌گر اضمحلال یک ملت تلقی می‌شود. حال تصور کنید که اگر فرم سرکوب‌گر مشق شب وجود ندارد، چطور می‌شد به شیطان درون پدر، و هیولای حاکمیت پی بُرد؟ تکالیف شب استعاره‌ای است از برده‌گی که موجبات عدم تکثرگرایی و فاشیسم را هموار می‌کند.

سه. فرم مشق شب برپایه‌ی زیبایی‌شناسی پورنوگرافی بنیان شده. بیننده‌ی فارسی دوست دارد چندباره به تماشای اُبژه‌ها برود (شاید چونان موضوع برایش جالب است) و هرچه بیش‌تر غرق دنیای آنان می‌شود، بیش‌تر با مفهوم سرکوب آشنا شده و این روند تا آن‌جا ادامه می‌یابد صدای سرکوب قطع شده و تن‌های ماشینی و سایه‌ی سردِ سیطره‌ی نهادها و حتّی دوربین فیلم‌ساز بر تماشاگر عیان می‌شود.

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها
علی فرهمند
علی فرهمند
علی فرهمند، نویسنده، منتقد فیلم و مدرسِ سینما، و فیلم‌ساز او سال‌هاست به نوشتن درباره‌ی فیلم‌ها و تدریس مباحث سینمایی در مؤسسات آزاد مشغول است فرهمند در سال 2022 مدرسه‌ی مطالعات سینمایی خود را به‌نام FCI راه‌اندازی کرد و در 2023 نخستین فیلم بلند خود را با نام «تنها صداست که می‌ماند» ساخت

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights