نگاهی به رمان نوآر اختلاسچی؛ تازه‌ترین اثر ترجمه شده از جیمز اِم. کِین

نام «جیمز اِم. کِین» در ادبیات و سینما بیش از هر چیز با (زیر)ژانر «نوآر» گره خورده است. «اختلاسچی» تازه‌ترین کتاب ترجمه‌‌شده‌ی او با اختلاف بیش از نیم قرن از نوشته شدنش سال پیش توسط نشر چشمه به فارسی منتشر شد. اختلاسچی روایت زندگی کارمند بانکی است که در طول مأموریتش به یکی از شعبه‌ها خواسته و ناخواسته درگیر یک مورد اختلاس از سرتحویلدار آن شعبه می‌شود و به شیوه‌ای همسر این تحویلدار با او ارتباط برقرار می‌کند. این اتفاق تعادل زندگی او را به هم می‌زند و در ادامه داستان با تعلیق، دلهره و خشونت پیش می‌رود تا در آخر پروتاگونیست به تعادلی جدید پا بگذارد. این یادداشت در ادامه به معرفی کوتاهی از جیمز اِم. کِین و بررسی ویژگی‌های رمان نوآر در نوولای اختلاسچی خواهد پراخت.

 جیمز مالاهان کِین نویسنده‌ی ایرلندی‌تبار آمریکایی است که به همراه ریموند چندلر، دشیل همت و دیگران از پیشگامان ژانر نوآر آمریکایی به شمار می‌رود؛ با یک تفاوت قابل توجه که کین به جای کارآگاه از جنایتکار به عنوان راوی استفاده می‌کند. شاید «پستچی همیشه دو بار زنگ می‌زند» و «غرامت مضاعف» که هر دو نوشته‌ی جیمز اِم. کِین است، دو عنوان آشناتر برای علاقه‌مندان به ژانر نوآر آمریکایی در ایران باشد، خصوصاً که هر دو چه در قالب رمان و چه فیلم محبوبیت زیادی دارند.

خشونت، سکس و پول از موضوعات پرتکرار در آثار کین است. او همچنین بدون قضاوت به موضوعات بحث‌برانگیزی چون فحشا، همجنس‌گرایی و پدوفیلی می‌پردازد. از مهم‌ترین ویژگی‌های آثار او می‌توان به راوی اول شخص، زبان محاوره، تعلیق، ضرباهنگ بالا و دیالوگ‌هایی که بیش‌تر بار روایت داستان و شخصیت‌پردازی را به دوش دارند، اشاره کرد.

کِین ششمین اثرش اختلاسچی را اولین بار با نام «پول و زن» در سال ۱۹۴۰ به عنوان یک سریال در مجله‌ی «لیبرتی» چاپ کرد. هنگامی که او این نوشته‌اش را برای انتشار به عنوان اثری مستقل نزد ناشر برد، به دلیل حجم کم راضی نشدند آن را منتشر کنند. بنابراین در سال ۱۹۴۳ با تغییر نام به اختلاسچی به همراه دو نوولای __سابقاً سریال__ کین یعنی غرامت مضاعف و «Career in C Major» در کتاب «Three of a Kind (novella collection)» وارد بازار کتاب آمریکا شد.

اختلاسچی هرگز به شهرت پستچی همیشه دو بار زنگ می‌زند، غرامت مضاعف و «میلدرد پیرس» دست نیافت، اما در کارنامه‌ی کین جزو بهترین آثار او به شمار می‌رود و در سال ۱۹۴۰ با نام پول و زن مورد اقتباس سینمایی‌ای قرار گرفته است. اختلاسچی احتمالاً چهارمین اثر داستانی ترجمه شده‌ی کین به فارسی به حساب می‌آید.

این کتاب یک نوولای ۱۱۸ صفحه‌ایست که در سیزده فصل روایت می‌شود و ساختار آن به ساختار سه‌پرده‌ای بسیار نزدیک است. بارِ روایت آن بیش از هر چیز بر دوش دیالوگ‌ها بوده که حجم زیادی از متن را تشکیل می‌دهند و سه کارکرد دیالوگ را به خوبی انجام می‌دهد؛ پیش‌برد پیرنگ، انتقال اطلاعات و شخصیت‌پردازی.

اختلاسچی همان‌طور که پیش از این گفته شد در زیرژانر نوآر قرار می‌گیرد و بسیاری از ویژگی‌های این دسته از جمله، راوی اول شخص، تعلیق، معما، زن (نسبتاً) اغواگر، استفاده از فضای شهری، خشونت، زندگی شبانه و موارد دیگر را دارد. شاید مهم‌ترین تفاوت اختلاسچی را با بیش‌تر رمان‌های نوآر در پایان‌بندی و تا اندازه‌ای هم در شخصیت‌پردازی بتوان جست‌وجو کرد.

پروتاگونیست اختلاسچی کارمند بانکی به نام «دِیو بِنِت» است با رتبه‌ی اداریِ معاون شعبه که برای انجام تحقیقاتی به یکی از شعب بانک فرستاده می شود. ابتدا توجه دیو به سرتحویلداری به نام «چارلز برنت» جلب شده و بعد همسر او «شیلا برنت» به سراغ او می‌رود. در نتیجه پای دیو به واسطه‌ی شیلا به ماجرای اختلاس چارلز کشیده می‌شود. در این بین مانند اکثر رمان‌های نوآر شیفتگی شخصیت اصلی یعنی دِیو به زنی نسبتاً اغواگر مسیر زندگی او را تغییر داده و او را به قلمروِ نوآر سوق می‌دهد. آن‌چه در ادامه‌ی داستان اتفاق می‌افتد، رمان جنایی «یقه‌سفید» پرتنشی است که در پرده‌دوم خشونت و جنایت داستان را به اوج خود می‌رساند. لازم به ذکر است که جنایت یقه‌سفید یک جرم غیرخشونت‌آمیز، فریب یا پنهان‌کاری بر سر پول و یا مزیت شخصی یا تجاری از جمله اختلاس، کلاهبرداری شرکتی و پولشویی است.

اختلاسچی مانند بیشتر رمان‌های نوآر با زاویه دید اول شخص روایت می‌شود و خطاب به مخاطبی ناشناس حوادث را نقل می‌کند. چرا که راوی اول شخص این پتانسیل را دارد که به عنوان راوی غیرقابل اعتماد مانع شود که مخاطب به راحتی پی به حقیقتِ ماجرا ببرد. این ویژگی نوولای اختلاسچی  باعث می‌شود از همان خط اول مخاطب با تعلیقی مواجه شود که کنجکاوی و اشتیاقش برای خواندن ادامه‎ی داستان را برانگیزد. یکی از مصداق‌های این تعلیق راوی و لحن او است. به اولین جمله‌ی کتاب توجه کنید: «زنه رو اولین بار یه شبی دیدم که اومد خونه‌م، بعدِ این‌که بهم تلفن کرد و پرسید می‌شه بابت یه قضیه‌ی کاری من رو ببینه یا نه». همیناستفاده‌ی درست از واژه‌ی «زنه» به جای هر کلمه‌ی دیگری تعلیقی را به وجود می‌آورد که در طول داستان، پایان آن را کمتر قابل‌ پیش‌بینی می‌‌کند. از طرفی مخاطبِ روایت تا انتهای کتاب برای خواننده پوشیده است و این‌ ابهام در شیوه‌ی روایت باعث می‌شود سرنوشت راوی و در واقع پایان ماجرا مشخص نباشد.

از طرف دیگر این ابهام و تعلیق یکی از علت‌های عیان نشدن شخصیت واقعی زن تا انتهای داستان است. این زن مانند سایر شخصیت‌های زن رمان‌های نوآر جذابیت‌ و کشش‌ جنسی دارد و به‌طور شگفت‌انگیزی از این ویژگی خود برای انجام هر کاری کمک می‌گیرد، تا جایی که شاید برای مخاطب امروزی ادبیات داستانی باورپذیری لازم را نداشته باشد. او شخصیتی خاکستری دارد و با واکنش‌های مختلفی که در موقعیت‌های متفاوت نشان می‌دهد، به طور کامل نمی‌تواند تیپیک زن‌های اغواگر نوآر باشد.

زندگی شبانه و فضاهای شهری ویژگی دیگر ژانر نوآر است که از فیلم به رمان نفوذ کرده. در واقع بسیاری از ماجراهای این آثار در فضاهای شهری و در شب رخ می‌دهد. این کار باعث خَلق حال‌وهوا و فضاسازی تاریک و همچنین متناسب با درون‌مایه‌ی داستان می‌شود که نوولای اختلاسچی هم از این ویژگی به خوبی برخوردار است.

درنهایت می‌توان گفت اختلاسچی در نوع خود و با توجه به زمان و زمانه‌ی انتشار آن ویژگی‌های یک رمان نوآر را دارد و در مواردی از آن پیشی می‌گیرد و تبدیل به اثری نسبتاً متفاوت از دیگر آثار این ژانر می‌شود. اگر مخاطب این ژانر و یا نویسنده‌ی اثر یعنی جیمز اِم. کِین باشید، داستان‌گویی پرکشش و پر از تعلیق داستان ممکن است باعث شود تمام ۱۱۸ صفحه را در یک یا دو نشست بخوانید. متن فارسی بسیار روان و خوش‌خوان آن را نیز «بهرنگ رجبی» ترجمه کرده و مخاطب را تا پایان داستان بدون تپق پای کتاب نگه می‌دارد. البته امکان دارد پایان‌بندی داستان همه‌ی مخاطبان این ژانر را که به پایانِ خوش عادت ندارند، راضی نکند.

این کامنت ها را دنبال کنید
اعلان برای
guest
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
مشاهده تمام دیدگاه ها

آخرین نوشته ها

تبلیغات

spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
0
دیدگاه خود را برای ما بگوییدx
Verified by MonsterInsights